تشدید قطبندی اجتماعی حول پدیده گشت ارشاد تنها با هدف تفرق افکار عمومی از حوادثی بزرگ همچون دستگیری یک وزیر سابق و احضار وزیری دیگر و یا فراموشی انبوه مسائل برروی زمین مانده در ایران امروز طراحی شده است.
فجایع اقتصادی در حال وقوع بقدری وسیع و مردم شمول هستند که اگر عملیات فریب طراحان گشت ارشاد اجازه بدهد،از رسانه گرفته تا دانشگاه کل ایران را بخود مشغول خواهد کرد!
فلذا خط فریب گشت ارشاد یحتمل تندتر نیز خواهد شد. تا با تشدید قطب بندی اجتماعی جماعت قدرت بدست برای هسته سخت طرفداران خود بیان کنند:
«این ها می خواهند لخت شوند!»
چنین بازی جدای از تمامی آسیبهای کلانش حول منافع ملی، در کوتاه مدت دو دستاورد دارد:
اولا نظام ادراکی کلیت جامعه از مسائل مختلف به گشت ارشاد تغییر می کند!
ثانیا طبقه اقلیت یا همان هسته سخت پیرو را انسجام می بخشد.و با هبوط سطح مطالبات آنها از انبوه وعده ها به حجاب اجازه رشد و بلوغ فکری بدانها را نخواهد داد.
اما ای کاش جماعت مومنین و مومنات گرفتار در جنگ شناختی رجال قدرت طلب بدانند آنچه اکنون و در ادامه ملت ایران را لخت خواهد کرد:
سود بانکی ۳۰ درصدی است.
سود اوراق دولتی ۳۵ درصدی است.
وضعیت اسفناک بورس است.
میلیونها مسکن ها وعده داده شده و نساخته شده است.
اوضاع نابسامان صنعت خودرو است.
وضعیت بغرنج ناترازی صنعت انرژی است.
حجم نقدینگی بسیار عجیب خلق شده است.
بقدری انصاف داریم که بگوییم:
تا حل نشدن «مسئله تحریم ها» از هیچ دولتی نمی توان مطالبه کار جدی و عمیق داشت.
لیکن ناتوانی در اداره کشور مجوز تولید خشم و نفرت و براه انداختند جنگ شناختی با جامعه خویش نمی شود.
مثل مرد برسم پیشینیان بیایید بگویید نتوانستیم و تحریم ها هم مهمترین عامل بود!
کشور را به آشوب نکشانید.
علی ای حال همچنان معتقدم اداره کشور مبتنی بر تمامی سیاستهای فعلی داخلی و خارجی جدای از دولتها دیگر امکانپذیر نیست و ۱۴۰۴ آخرین فرصت چرخش کم هزینه برای ایران است…