خانه / مقالات / نامہ سرگشادہ سنجر توپچی بہ جناب محمد باقر چک ریاکار آقا محمد باقر

نامہ سرگشادہ سنجر توپچی بہ جناب محمد باقر چک ریاکار آقا محمد باقر

سلام

کلیپ سخنرانی ات در مجلس را دیدم.
اصلاً عوض نشده ای.
خالی بندی ها و ماله کشیدن هایت اگر زیاد نشده باشد کم هم نشده است.
این صندلی ریاست مجلس که مفت و مجانی و با کمترین رأی ملت نصیب تو شده است
ظاهراً خیلی تو را جو گیر کرده است.
چنان جا نماز آب میکشی و دکمه پیراهنت را تا بیخ گلویت سفت می کنی که انگاری هفت پُشتت آیت الله زاده بوده اند.
عجبا !
چنان مته رو خشخاش میذاری و دَم از وقت نماز و خلاف آیین نامه و خلاف شرع میزنی که انگار سابقه کاری ات یکسره طیب و طاهر بوده
و
کل زندگی ات را با آب زمزم شستشو داده اند.

آقا محمد باقر ! 

یک نگاهی به کارنامه ات بنداز
و
ببین چی بودی و چطوری سر از ریاست مجلس در آورده ای ؟

یک زمانی میخواستی در قامت ژنرال نظامی،
دانشجویان معترض را لوله کنی و مدال بگیری.
یک وقت دیگه هم در مقام شهردار پایتخت،
آتش زدی به مالِ ملت و هر چی دلت خواست از پول و زمین این مملکت بذل و بخشش کردی بی حساب و کتاب.
داستان املاک شهرداری یادته؟
همینطوری فله ا یی بخشیدی و سند زدی به ثَمَنِ بخس .
حتی کامران نجف زاده و مرآتی صدا و سیما را هم از مَراحم شهردار تهران بی نصیب نذاشتی !
اما می بینم حالا
برای یک ساعت عقب و جلو شدن وقت نماز ،
وا اسلاما و وا مصیبتا سر میدهی
و
از ملت عذرخواهی می کنی !؟

آقا محمد باقر !

این سوز دل تو در مورد مصادف شدن جلسات مجلس با وقت نماز ،
من را یاد یک فقره دیگر از دست و دلبازی های معروفت در شهرداری انداخت.
واگذاری ۴۹۶٠٠ متر زمین در منطقه ۲۲ تهران به یک مؤسسه خیریه به قیمت هر متر ١۴٩ هزار تومان
تحت عنوان خدمت به شهدا.
یادت آمد ؟

حالا صاحب خوشبخت این خیریه کی بود؟
اگه گفتی؟
آفرین.
سرکار علّیه خانم
“زهرا مشیر الاستخاره”.
ایشان کی هستند؟
بله درست حدس زدی،
همسر گرامی آقا محمد باقر قالیباف شهردار تهران!

۴٩۶٠٠ متر زمین از قرار متری ١۴٩ هزار تومان.
یعنی یک چیزی فراتر از باقلوای مُفت .

اون موقع هم که
از کیسه خلیفه می بخشیدی
آیا نگران آیین نامه و حلال و حرام و کم و زیاد شدن بیت المال بودی؟

آقا محمد باقر !
 
داستان عیسی شریفی را  یادت هست؟
معاون و همه کاره تو بود.
معروف بود به 
« شهردارِ در سایه».
آنقدر دزدید و دزدید و دزدید
که صدای رفقای خودت هم در آمد.
اما اونجا نتونستی ماله بکشی و حتماً پیش خودت گفتی :
” کنار  بایستم تا لباسم نجس نشه”.

آقا عیسی  را ـ که بنده خدا از فرماندهان سابق نیروی هوایی سپاه هم بود ـ
دراز کردند تا شما نجس نشوی.
آب از آب هم که تکان نخورد هیچ ،
تازه یک بلیط طلایی هم بهت دادند که با پرواز مستقیم بنشینی روی صندلی ریاست مجلس
و
سینه چاک بکنی برای شهدا و عذر خواهی بکنی از ملت برای مصادف شدن وقت نماز با جلسات مجلس.

آقا محمد باقر !

خیلی وقتت را نمی گیرم.
می دانم که گرفتار حل مشکلات معیشتی مردم هستی
و
نگران صیانت از فضای مجازی.
فقط توصیه می کنم این دو خط شعر حافظ را همیشه بخاطر بسپاری.

آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت*
حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو

خاکپای ملت-
سنجر توپچی،
از تھران*