بهانه این نوشتار فیلمی است که در فضای مجازی دیدم. تابوت مرده ای در صحن اما رضا ع توسط عده ای بر زمین گذاشته می شود و گرد و غبار فرش صحن بر روی کفن میت تکانده می شود و عنایت و شفاعت حضرت در روز قیامت برای او طلب می شود! با دیدن این فیلم با خود گفتم، آیا قرار است دوباره به عهد قجر برگردیم؟!
می گویند در زمان قاجار مردم شدیدا پایبند به خرافات بودند. البته این امر از صفویه شروع شده بود و در قاجار شدت گرفت. پناه بردن مردم بخصوص زنان به رمال و فالگیر برای نازایی یا طلسم شکنی دختران در خانه مانده و …بسیار بود. غیر از دخیل بستن به امامزاده ها و پنجره فولاد و سقاخانه ها، حتی به توپ میدان توپخانه نیز برای حاجت گرفتن متوسل می شدند و تا زمانی که رضاشاه آن را از آنجا منتقل کرد، پاتوق زنان و دختران جوان و برخی مردان بود برای قضای حاجات! در زمان قاجار سعد و نحس دانستن اشخاص و اشیا و موثر انگاشتن جفر و اسطرلاب و جادو و جنبل و هر چیزی که ربطی به دنیای از ما بهتران داشت، برای حل مشکلات لاینحل، رویه ای مرسوم شده بود.
همه اینها به خاطر ناآگاهی و بیسوادی مردم، ناکارآمدی شاهان، شیوع مریضی های کشنده و مسری و از همه مهمتر، غفلت عالمان دین از کارکرد آگاهی بخشی شان بود. برعکس آنها که باید برای رفع این مصیبتها کاری می کردند و حکومت را پاسخگوی مردم می ساختند، شایع کرده بودند بهشت جای اغنیا نیست و هر مسلمانی که لباس و تنش آلوده به شپش نباشد جایی در بهشت ندارد! تا مردم را راضی به وضع موجود کنند و خودشان را مقرب درگاه شاهان نگه دارند! اینکه چطور پیروان دینی که پیامبرش رکن ابتدایی ایمان را نظافت می دانست به این درجه از نافهمی برسند، حاصل ناکارآمدی حکومت در رفع نیازهای ابتدایی مردم و کمک علمای دین در ترویج خرافات به حکومت بوده است! هر زمان حکومتها به سبب اشکالات اساسی ساختاری از کارکرد اولیه شان که آبادانی سرزمین و رفاه مردم است ناتوان باشند، برای سرگرم ساختن مردم و بقای حکومت، به کمک روحانیون درباری به ترویج عوام زدگی و مشغول کردن اذهان مردم به اموری می پردازند که آنها را از مطالبه حقوقشان بازدارد!
در تمام دنیا حتی در پیشرفته ترین کشورها عقاید خرافی در میان عده ای رواج دارد. قفل بستن به پل در جایی و چسباندن آدامس به دیوار در جای دیگر، به این تفکر انحرافی بشر برمی گردد و شاید علت آن، گرایش طبیعی انسان به ماورا باشد که به بیراهه رفته است. اما اگر این خرافات چه در قالب دین و چه علم ترویج شود، معمولا هدف، سرگرم کردن مردم برای رسیدن به اهدافی بزرگتر است و این امر در کشورهایی که زمینه پذیرش امور ماورایی بیشتر است، تاثیر ببشتری دارد.
بنابراین شباهت رفتار و عمل اطرافیان میت در حرم رضوی با اجدادمان در زمان قاجار جای شگفتی ندارد! در آن زمان مردم از شدت بدبختی مستاصل بودند و در زمان ما استیصال از حکومت به این امور دامن می زند. در شرایطی که مردم از رسیدگی حاکمیت به نیازهای اولیه خود ناامید شوند، به خرافاتی این چنین پناه می برند تا حداقل خود را آرام کنند و مردگان ناکام را به احقاق حقشان در بهشت امیدوار! حکومت نیز هر روز بیش از پیش به ترویج این نوع اعمال دور از عقل دامن می زند، حتی به قیمت نابودی دین مردم. وقتی تحصیلکردگان جامعه ای، دین را کمک کار ادامه یک مسیر پراشتباه ببینند، قطعا از آن دین رویگردان می شوند و عطایش را به لقایش می بخشند.
قدیس سازی از افراد، حواله دادن رفع مشکلات به آینده ای نامعلوم، اصرار بر ظواهر شرعی برای به محاق بردن اهداف واقعی دین مثل ظلم ستیزی و اجرای عدالت، استفاده از روحانیت در مناصبی که هیچ تخصصی در آن ندارند و اظهار نظرهای غیر تخصصی وگاه مضحک آنها در زمینه های غیرمرتبط، همه و همه بخشی از جامعه را به سمت عوام زدگی و پذیرش تقدیر محتومشان پیش می برد وعده ای دیگر را از هر چه رنگ دین و دینداری دارد می تاراند!