ـــ این آخوند نه عضو سازمان مجاهدین بوده است و نه هیچ نوع رابطه تشکیلاتی با مجاهدین داشته است. او زمانی از حزب الله لبنان کنده و لباس و زبانش را در خط مخالفت با آن جریان و مادر و حامی اصلیش ،یعنی جمهوری اسلامی، گذاشته و همزمان به تبلیغ خط مقاومت ایران پرداخته است.
ـــ او در این میان دست کمک( مادی و معنوی) به سوی مجاهدین و مقاومت ایران دراز کرده است. مجاهدین هم تحت آن شرائط، هم خطی را که انتخاب کرد مورد پشتیبانی قرار دادند و هم از نظر مادی مساعدتش کردند.
ـــ تا اینجای کار من نه ایرادی می بینم و نه اشتباهی و خطائی در کار مجاهدین و مقاومت وجود دارد. در حقیقت اگر جز آن می کردند جای گله و شکوه و حتی ایراد و اعتراض می بود!
ـــ اینک به هر دلیل و علتی ـــــ از ضعف شخصیتی و ذلت وادادگی گرفته تا غلتیدن در لجن خیانت و خود فروختگی ـــــ به مقاومت ایران پشت کرده و یکراست زیر عبا که نه، زیر قبای حاکمیت آخوندی چپیده است، آنهم با چه فلاکت و بی آبروئی و در چه درجه ای از نزول اخلاقی !
ـــ حالا مقاومت ایران که روی آوردن او به مخالفان حاکمیت آخوندی را خوش آمد گفته است، باید این خنجر زدنش را تحمل و در برابرش سکوت پیشه کند؟ حالا مقاومت باید با گفتن؛ ” برو سزایت با خدا و قرار ما روز قیامت و سر پل صراط !”، از او مشایعت و بدرقه به عمل آورد؟
ــــ با تو جه به شواهد و قرائن متعددد و تجربه های فراوان، به جرات می گویم اگر این تیره روز، سر خود گرفته و راه مجانبت گزیده بود، بسیار بعید و حتی غیر ممکن بود که مقاومت درباره رفتنش، در رفتنش یا بریدنش، سخنی بگوید یا اعلامیه ای بدهد. زیرا به قول شاعر:
یکی مرغ بر کوه بنشست و خاست
چه افزود بر کوه و از وی چه کاست؟!
ـــ مجاهدین و مقاومت ایران البته که خوش استقبال هستند، امّا هرگز بد بدرقه نبوده اند . هم اکنون راز های نگفته بسیاری از بریدگانی که حتی به مزدوری افتاده اند، دارند که شرف و منش انسانی شان فراتر از آن است که آنها را ،بویژه بلا مقدمه، بر ملا کنند. هر نوع افشا گری هم که در مورد بریدگان خود فروخته و به نوکری جمهوری اسلامی در آمده، کرده اند صرفن برای آگاهی مردم و خنثی کردن توطئه و ترفندهای رژیم آخوندی بوده است.
این آخوند نیز از شمول این شیوه و رفتار مقاومت بیرون نبوده است!