دیدم زیدآبادی در تحلیلی ابراز امیدواری کرده حالا که یک رئیسجمهور اصلاحطلب سر کار آمده مقام رهبری هم پا پیش بگذارد نماینده خود در روزنامه کیهان (آقای شریعتمداری) را بازنشسته کند و فرد معتدلی را جایگزین وی کند، زیرا «منبع تغذیه بسیاری از افراطگرایان داخلی» همین روزنامه کیهان و شریعتمداری است…
آقای عباس عبدی هم به این نتیجه رسیده که آوردن یک رئیسجمهور اصلاحطلب میل و خواسته خود نظام (یعنی آقای خامنهای) بوده و این دفعه قضیه با دفعات پیش فرق دارد و بساط افراطیها بهزودی جمع خواهد شد. (نقل به مضمون)
خوشخیالی هم حد و مرزی دارد. واقعا چگونه ممکن است بساط این اقلیت افراطی که حامیان اصلی نظام و رهبر نظام هستند برچیده شود؟!
نظامی که خودش افراطی محسوب میشود مگر مغز خر خورده که خود را از حمایت این نیروی چند میلیونی وفادار و پا در رکاب محروم کند…!!
فردا روزی که نظام دچار دردسر شود و اعتراضهای خیابانی شکل بگیرد تنها نیروی حمایتی نظام که به کف خیابانها خواهد آمد همین «افراطی»هایی هستند که حسین شریعتمداریها آنها را تغذیه فکری میکنند…
راس نظام هم خوب میداند که پایگاه اصلی حامیانش همین نیروهای «افراطی» هستند و نه نیروهای اصلاحطلب…
اصلا مگر اصلاحطلبها نیروی آماده خدمت به نظام هم دارند؟!
دوستان تحلیلگر اصلاحطلب باید بدانند که این «اقلیت افراطی» تا زمانی که نظام جمهوری اسلامی برقرار است حذفشدنی نیستند و هرگز هم به محاق نخواهند رفت. اینها پایه و اساس نظام را تشکیل میدهند. اینها در همه ارکان و اعضای نظام حضور دارند و صاحب قدرت و پول و نفوذند. اینها یک اهرم فشار حیاتی در بازی قدرتند، و میتوانند توازن بخش یا برهمزننده توازن قدرت باشند، برحسب آنچه راس نظام خواهانش است. اینها دهها نقش حیاتی دیگر برای نظام دارند و از همین رو نه تنها حذفشدنی نیستند بلکه وجودشان برای نظام حیاتیست…
حداکثر چیزی که میتوان انتظار داشت، در خوشبینانهترین حالت، اندکی کاسته شدن از شدت فشار آنهاست، آن هم برای مدتی محدود و برحسب صلاحدید و خواست راس نظام، که البته از ظواهر امر پیداست که حتی بروز چنین احتمالی بسیار اندک است…