نیم نگاهی به استاد دانشکده دروغ و دغل بازی، دکتر علیرضا نوری زاده!
******************************************************
در باب راستگویی و دروغگویی گفته اند که دروغگویی در مقایسه با راستگویی، دشوارتر و محتاج مقداری تمرکزحواس و دقت میباشد بعبارت دیگر بر خلاف راستگویی که کاری است ساده و آسان و بدون آمادگی و حضور ذهن، دروغگویی-از آنجا که همیشه آگاهانه و عمدی است-نیازمند فکر قبلی و توجه به بسیاری از پارامترهای مرتبط با موضوع مورد نظر میباشد پرانتز دروغ بر خلاف راستگویی همواره باز و محتاج مدیریت میباشد چرا که گاهی برای حفظ یک دروغ بایستی دروغ های بسیاری مرتکب شد. شاید بهمین دلیل است که اغلب دروغگو ها و حقه باز ها، از هوش زیاد و حافطه بسیار قوی بر خوردارند. صد البته این مقدمه در مورد دروغگو و حقه بازان مبتدی و آماتور صادق میباشد و الا در مورد موضوع این نوشته یعنی د کتر علی رضا نور ی زاده بعنوان
دروغگو و حقه بازی حرفه ای و کهنه کار، قضیه از زمین تا آسمان فرق دارد!
برای نوری زاده دروغ گفتن و کلک و حقه بازی، چنان با جان و جیب و روح و روان او عجین و یکی شده است که گویی با شیر مادر وارد و با جان کندن از هیکل توپل و پروار او خارج خواهد شد! همانطور که هر بیزنس و کار و کاسبی راه انداختن، محتاج دم و دستگاه و مغازه و ماشین آلات میباشد دروغ و خبر سازی و خبرکشی و خبر فروشی نیز ابزار و وسایل کاسبی نوری زاده میباشند براستی و بدون چنین کسب و کاری چگونه ممکن بود نوری زاده ای که در دوران آس و پاسی اش در لندن-بقول کسانیکه او را از نزدیک می شناسند-یک پوندی را روی هوا و با چشم بسته شکار میکرد و برای بنزین زدن در ماشین قراضه اش دچار بحران مالی بود امروز در بهترین نقطه انگلیس زندگی کند و براحتی به بسیاری از کشورهای دور و نزدیک بعنوان تفریح و یا ماموریت مسافرت کرده و دست آخر صاحب و یا مدیر تلویزیون پس فردا و سرپرست سایت خلیج گردد! واقعیت تلخ و زشت قضیه این است که استایل زندگی و بریز و بپاش و راه انداختن سور و ساز و خوش گذرانی و خودساژی و شنگول شدن نوری زاده و امثالهم مخارج کمر شکنی دارد که تامین آن از کار و شغلی عادی و شرافتمندانه هیچگاه عملی نیست! بی دلیل نیست که نوری زاده در گزارش خود از برگزاری مراسم با شکوه مجاهدین در پاریس، یک خط در میان با حسرت و حسادت از پول و ثروت و امکانات مجاهدین یاد میکند! هر چند تلاش میکند که aغورت دادن آب دهان خود، موفقیت مراسم مزبور را به صرف پولدار بودن مجاهدین تقلیل و تفسیر کند! نوری زاده علیرغم پز روزنامه و خبرنگاری قادر نیست کینه شتری خود را نسبت به مجاهدین-در رابطه با افشاگری های آنان در رو کردن دستان ناپاک او –پنهان کند بهمین دلیل بود در حالیکه هنوز چراغهای ویلپنت خاموش نشده و خستگی از تن مسئولین برگزاری مراسم در نرفته، نوری زاده بدو بدو خود را به کامپیوتر میرساند تا در لوث نمودن دستاوردهای این مراسم، از دیگر رقبای ریز و درشت عقب نماند! شگرد همیشگی نوری زاده در آخرین مقاله خود علیه مجاهدین و مراسم پاریس-مانند دیگر تراوشات قلمی و کلامی او- بدین شکل است که ابتدا با ردیف نمودن یکسری اطلاعات غلط و غلوط و ذکر نامهای دهان پرکن و اسم و رسم دار، در لابلای آنها مقصد و هدف اصلی خود را پیش میبرد نوری زاده بعضا ًبرای مرعوب نمودن مخاطبین خود و یا عشوه گری برای بالا بردن قیمت، از مسافرت خود به دیگر کشور ها در سطح دولت مردان و رجل سیاسی میگوید! از دیدار خود با ژنرال وفیق السامرائی-رئیس پیشین استخبارات نظامی عراق در دوران صدام حسین-میگوید که در لندن با او به مذاکره و تبادل نظر در مورد حضور مجاهدین در عراق و مسائل مربوطه به آن میپردازد! و یا در مقاله ای دیگر از مسافرت خود به اردن میگوید که در آن مقامات امنیتی و اطلاعاتی اردن ضمن بررسی مسائل منطقه خاورمیانه، یواشکی و در گوشی محل مخفیگاه مسعود رجوی در اردن را به او لو میدهند!
دروغ گفتن چنان با طبیعت اولیه و ثانویه نوری زاده عجین شده که مغزش بطور طبیعی و اتوماتیک و در صورت لزوم هر چه در کلام و قلم و بیان واقعیت کم بیاورد برایش دروغهای متناسب با موضوعات مورد بحث ساخته و تحویل او میدهد! روانشناسان میگویند افراد دروغگو ضمن دروغ گفتن بطور غیر عادی و بسیار زیاد پلک چشم میزنند بیچاره این روانشناسان شاید خبر ندارند که نوری زاده بعنوان نخاله فرهنگ ایرانی، با چشم باز و بسته، با پلک و یا بدون پلک زدن بیشتر از سی چهل سال است که بدون نُت و نوشته و یک نفس و بدون ذره ای شرم و حیا، مشغول دروغگویی است! بهر حال اهورا مزدای ایران، ایرانیان داخل و خارج را از گزند دورغ های دنباله دار نوری زاده در امان بدارد!
محمد هادی-آمریکا