.
کارمند دولت بودن در نسلهای پیشین ارج و اعتباری داشت. اما در سالهای اخیر این نگاه دیگر رایج نیست.
اکنون کارمند دولت بودن به اعتبار فرد اضافه نمیکند…
دولت مهمترین بازیگر اقتصاد کشور و همه حوزههای دیگر فعالیت در کشور است. دولت بدون احتساب کارکنان نهادهای نظامی و انتظامی، حدود ۲/۵میلیون نفر کارمند دارد که یکمیلیون نفر از آنها مهمترین قشر در شکل دادن به زندگی مردم مملکت هستند.
جوانهایی که تحصیلات با کیفیت دارند به ندرت تمایلی به کار دولتی دارند.
کسانی که حق انتخاب دارند عموما کار در بخش خصوصی را انتخاب کنند و عمدتا کسانی در دولت باقی بمانند که یا گزینه بهتری نداشتهاند یا به دنبال فرصتهایی هستند که احیانا شغل دولتی در اختیار آنها میگذارد.
متاسفانه در بخشهایی از جامعه حتی نوعی ضدیت با کارمند دولت ایجاد شده است.
گسترش فساد اداری از یک طرف و استفاده از کارکنان دولت برای کنترلها و محدودیتها از طرف دیگر باعث شده اعتماد جامعه به کارکنان دولت هم لطمه ببیند.
همه اینها باعث شده مهمترین بازیگری که بیشترین تاثیر بر زیست مردم را دارد با بیشترین بحران قابلیت مواجه شود و بدتر اینکه این بحران توجه و همدلی جامعه را هم جلب نمیکند.
یعنی اگر امروز اعلام شود قرار است شرایط کارکنان دولت بهبود پیدا کند جامعه نه تنها از این اقدام استقبال نمیکند، بلکه آن را به مثابه تبعیضی دیگر به نفع کارمندان دولت میبیند و با آن مخالفت خواهد کرد.
این شکاف میان بدنه دولت و جامعه چیزی است که باید از آن ترسید…!!
چون تا اطلاع ثانوی اگر قرار بر بهبودی در اوضاع مملکت باشد، همین کارمندان دولت هستند که باید آن را اجرایی کنند…