زارعانی که سیفی جات و آفتابگردان کشت می کنند برای مقابله با هجوم پرندگان به محصولاتشان، مترسک هایی به شمایل آدم با استفاده از چوب و البسه کهنه ساخته و در نقاطی از زمین کشت شده که به ثمر رسیده جای گذاری می کنند.
پرندگان هم چون ذات شان با واهمه عجین است، این مترسک ها را مهاجم می پندارند و به محصولات نزدیک نمی شوند!
در دنیای سیاست و به طور خاص در ممالکی که جامعه شکل نگرفته و هنوز در عهد اجتماع های قبیله ای بوده و به وادی دموکراسی و تعیین سرنوشت جامعه، توسط خود جامعه نرسیده اند.
مسئولان در هر رده ای در برابر مقام بالاتر به مثابه مترسک بر منصب ها گمارده می شوند. تا فرامین را بی دخل و تصرفی مجری باشند.
این از مضاره قدرت که میل به اتساع نداشته، اما به لنین زدگی شدیدا همدسی و همدلی دارد.
(لنین زدگی قدرت یعنی قدرت با جمع شدن جور نیست و سازگاری ندارد. اصلا با تفوق یکی بر دیگری به وجود می آید.)
کسانی که قدرت را اصل می دانند این ها سه نمونه نوعی دارند:
۱-آنانی که خود را محور می کنند.
۲-کسانی که ابزار قدرت هستند.
۳-کسانی که به اصطلاح وسط بازند و این ها به قول تالیران، جور خود را با هر سیستمی جور می کنند.
این ره آورد جوامع ذره ای و کوانتایی است.
?اگر اجتماع ابنای بشر به سطحی برسد که از حالت کوانتایی و توده ای به حالت جامعه دارای احساس مسئولیت برسد. آن گاه، انسان های آن جامعه برای خدمت به نوع بشر به اکتساب مسئولیت می نگرند.
در این گونه جامعه، منافع ملی بر منافع شخصی ارجحیت دارد.
به شیوه ای که نهادسازی در آن جامعه، به روشی است که اول منافع ملی، بعد منافع حزبی و در رده پایانی منافع شخصی مد نظر است.
در صورتی که در جامعه ذره ای و توده ای، آن چه برای حکومتگران دارای اهمیت است. فقط منافع شخصی است و لاغیر!
بر این اساس، برای رسیدن به دایره قدرت به هر چاره ای تمسک می جویند.
قواعد نهادی در این گونه جامعه ها، در مقابل بالادستی خاضع و فرمانبردار و در مقابل مردم، مستبد و مغرور
انسان در این نوع اجتماع مترسک سر جالیز و الینه قدرت زده است.