خانه / مقالات / ما و هندی‌ها…!!

ما و هندی‌ها…!!

اونهایی که به هند سفر کردند و با اهالی این منطقه ارتباط دارند تعجب می‌کنند از اینکه چطور مردم هند با وضع معیشتی شاید خیلی بدتر از ما چطور آنقدر شادتر از ما هستند. عده‌ای میگن به خاطر اختلافات فرهنگیه، عده‌ای میگن به خاطر اختلاف در سطح تحصیلاته، بعضی حتی توجیهات نژادپرستانه میارن که اونا «ذاتا عقل‌شون کمه، خوشن». عده‌ای هم که مبتلا به سندروم «معیوب دانستن ایرانیان» هستند تقصیر رو میندازن گردن ما که زیادی سخت می‌گیریم!

اما علتش هیچ‌کدوم این‌ها نیست. علتش اینه که جنس فقر در ایران با جنس فقر در هند خیلی فرق داره. جاهایی مثل هند و یا حتی چین، رشد مثبت وجود داره، ولی اینجا با رشد منفی مواجهیم. کافیه به وضع خودتون و پدرتون نگاه کنید. سال ۴۷ پدر من می‌تونست آخرین مدل مزدا رو بخره، درست یک ماه بعد از معرفیش در ژاپن…! سال ۵۷ دیگه نمی‌تونست مزدا بخره اما یه شولت دست‌دوم گیرش می‌اومد…! سال ۶۷ دیگه شولته هم وجود نداشت و حداکثر می‌تونست یه وانت مزدا مونتاژ داخل بخره…! سال ۷۷ باید به پژو ۴۰۵ فرانسوی اکتفا می‌کرد…! سال ۸۷ چیز بهتری از یه ال۹۰ مونتاژ داخل گیرش نمی‌اومد، و سال ۹۷ دیگه همونش هم نمیشه خرید چون ۶۰ میلیون تومن شد…! امسال هم که تکلیف مشخصه…!

این سیر نزولی رو در مورد مسکن هم میشه پیدا کرد. تویِ چند سال اخیر حتی در کالاهای خیلی کوچکتر هم مصداق پیدا کرده‌. دوربینی که شش سال پیش با کمی پس‌انداز می‌شد خرید، امروز حتی با پس‌انداز هم نمیشه خرید. یعنی مسئله دیگه این نیست که کیفیت رفاهی که قبلا میتونسته بدست بیاره رو الان نمی‌تونه، بلکه حتی در کمیتش هم دچار محدودیت شده، یعنی دیروز میتونسته عکس بگیره، و امروز نمی‌تونه. دیروز می‌تونسته فیلم بسازه و امروز نمی‌تونه. دیروز می‌تونسته بره مسافرت و امروز نمی‌تونه.

شهروند هندی یا در فقر خودش ثابته، یعنی قبلا وضعیت مطلوب‌تری نداشته، یا فقرش در حال کمرنگ‌تر شدنه، یعنی داره وضعش مطلوب‌تر میشه. اما شهروند ایرانی قدرت خرید و رفاه خودش رو با گذشته مقایسه می‌کنه و پسرفت می‌بینه، و آینده خودش رو تخمین می‌زنه و باز پسرفت می‌بینه‌. یعنی شهروند هندی، در زمان حال قرار داره و حتی میشه گفت زمان حال به کل عمرش استمرار پیدا کرده. اما افسوس گذشته و ناامیدی از آینده، زمان حال رو به کلی از شهروند ایرانی گرفته. کسی که در حال حضور نداره مسلم که نمی‌تواند شاد باشد…

همون‌طور که در قانون نسبیت فیزیک موقعیت «ناظر» تعیین‌کننده‌ست، در احساس فقر هم موقعیت ما تعیین می‌کنه که چقدر می‌تونیم خوش باشیم یا نباشیم. در موقعیتی که ما توش قرار داریم و در حال نظاره‌ایم، گذشته و آینده به ما تسلط دارند و دارند حال ما رو می‌بلعند. برای همینه که حتی اگه وضع‌مون خیلی هم بد نباشه باز حس خوبی نداریم، و حتی ثروتمندهامون هم مضطربند‌…

ممکنه پرسیده بشه این رشد منفی وضعیت ایران تا کی میتونه ادامه پیدا کنه؟! خب.. تا مدتی بسیار زیاد…!!

اتفاقا یه دلیل عمیق بودن ناشاد بودن ما همینه که این سقوط خیلی کش پیدا کرده. میشه تویِ آوارگان سوری آدم‌های خوشحال‌تر و باانگیزه‌تری پیدا کرد. چون با اینکه وطن‌شون به کلی از بین رفت و عذاب زیادی کشیدن، ولی سریع اتفاق افتاد و تکلیف‌شون هم زود مشخص شد. کسی که یه بار توی رینگ بوکس مشت خورده و بیهوش افتاده زمین، راحت‌تر به زندگی عادی برمی‌گرده تا نوجوانی که سال‌ها تو خونه از پدرش کتک خورده. کار آن بوکسوره با چندتا بخیه راه میفته، اما اون نوجوان باید تا چندسال بره پیش مشاور، و حتی دارو بخوره…

اگه کسی به ایرانیان انتقاد وارد کرد که چرا آن‌قدر ناراحتند حتی اگه مثلا گوشی آیفون توی جیب‌شون باشه، باید به او یادآوری کنید که ما آن نوجوان آزاردیده‌ایم، نه آن بوکسوره…