سهم سپاه پاسداران از بودجۀ سنواتی کشور ۶٠ درصد بیشتر از ارتش است، در حالی که شمار کادرها و کارکنان ارتش دست کم ۶٠ درصد بیشتر از سپاه پاسداران است. کمبود بودجه همواره از مهمترین دغدغههای ارتش و منشاء بحرانهای لجستیکی آن به ویژه به دلیل فرسودگی تجهیزات و تحریمهای اقتصادی بوده است. از نظر ارتش این ناترازی بودجه در عین حال از شاخص های تحقیر و تبعیض علیه ارتش در قیاس با سپاه پاسداران است
امیر دریادار حبیب الله سیّاری، رئیس ستاد و معاون هماهنگکنندۀ ارتش به همراه امیر سرتیپ مسعود مقدس، معاون طرح، برنامه و بودجۀ ارتش امروز چهارشنبه چهارم شهریور با حمید پورمحمدی رئیس سازمان برنامه و بودجه دیدار و گفتگو کردند. در این دیدار برخی از معاونان طرح و برنامه و بودجه ارتش و همچنین برخی از معاونان سازمان برنامه و بودجه نیز شرکت داشتند. ایلنا، خبرگزاری کار ایران، با اعلام این خبر، توضیحی، اما، دربارۀ موضوع و جزئیات این گفتگوها گزارش نکرده است. با این حال، با ملاحظۀ ترکیب شرکتکنندگان در ملاقات میتوان به سهولت حدس زد که دست کم یکی از موضوعهای اصلی این گفتگو بودجۀ ناکافی ارتش به ویژه در قیاس با سپاه پاسداران بوده است.
نارضایتی ارتش از تبعیض اقتصادی در قیاس با سپاه
برای نمونه، سهم سپاه پاسداران در بودجۀ سال ۱۴۰۲ حدود ۱۱۹ هزار میلیارد تومان بود، در حالی که سهم ارتش در این بودجه به ۵٠ هزار میلیارد تومان هم نمی رسید. به بیان دیگر سهم سپاه پاسداران از بودجۀ سنواتی کشور ۶٠ درصد بیشتر از ارتش است، در حالی که شمار کادرها و کارکنان ارتش دست کم ۶٠ درصد بیشتر از سپاه پاسداران است.
کمبود بودجه همواره از مهمترین دغدغههای ارتش و منشاء بحرانهای لجستیکی آن به ویژه به دلیل فرسودگی تجهیزات و تحریمهای اقتصادی بوده است. از نظر ارتش این ناترازی بودجه در عین حال از شاخص های تحقیر و تبعیض علیه ارتش در قیاس با سپاه پاسداران است : اگر چه بودجۀ رسمی سپاه پاسداران ۶٠ درصد بیشتر از بودجۀ ارتش است، اما، سپاه پاسداران خارج از ردیف های بودجه، بودجه های اضافی نیز دریافت می کند. برای نمونه، پس از کشته شدن قاسم سلیمانی نیروی قدس سپاه پاسداران ٢٠٠ میلیون یورو بودجۀ مازاد به بهانۀ مقابله با آمریکا دریافت کرد و موجودی صندوق توسعۀ ملی همواره با سخاوت بسیار به رفع نیازهای پیش بینی نشده سپاه پاسداران اختصاص یافته است.
با این حال، آنچه سهم سپاه را از منابع و ثروت های کشور دوچندان می کند فعالیتهای کلان اقتصادی آن در چارچوب قرارگاه های اقتصادی نظیر خاتم الانبیاء یا بقیه الله است… اگر چه علی خامنهای در سخن و بی آن که مستقیماً از سپاه نام ببرد از نیروهای مسلح جمهوری اسلامی خواست که بنگاههای اقتصادی خود را واگذار کنند، اما، شواهد نشان می دهند که فعالیت های اقتصادی سپاه پاسداران به ویژه در حوزه های نفت و گاز، پتروشیمی، راهسازی، ساختن سد و نیروگاه… بی وقفه رو به فزونی بودهاند.
نارضایتی ارتش از تبعیض سیاسی در قیاس با سپاه
این تبعیض و نابرابری میان ارتش و سپاه در حوزۀ سیاسی نیز مشهود است : در حالی که رئیس مجلس شورای اسلامی و دست کم دو سوم اعضای هیئت رئیسه و میدان داران اصلی مجلس از فرماندهان سپاه پاسداران هستند، یک نمایندۀ ارتشی حتا در میان اعضای مجلس شورای اسلامی مشاهده نمی شود.روند دخالت و چیرگی سپاه در حوزۀ سیاست و قدرت با روی کار آمدن کابینۀ مسعود پزشکیان تشدید شده است : اکثریت اعضای کابینۀ پزشکیان پیشینیۀ فعالیت در دستگاه های نظامی و امنیتی سپاه پاسداران را دارند و وزیر امور خارجۀ آن، عباس عراقچی، از اعضای قدیمی سپاه پاسداران صریحاً گفته است که همانند گذشته سیاست خارجی جمهوری اسلامی در هماهنگی کامل با سپاه پاسداران تعریف و دنبال می شود.
در اعتراض به همین تبعیضها، دریادار حبیب الله سیّاری حدود چهار سال پیش در مصاحبهای با ایرنا، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را دستگاه تبلیغاتی “بی وجدان” و در خدمت سپاه پاسداران و علیه ارتش توصیف کرد. او در این مصاحبه صریحاً گفت که برخلاف سپاه و بسیج، ارتش هرگز در پی بهره برداری تبلیغاتی از وظایف خود نبوده است و برخلاف سپاه و بسیج ارتش هیچگاه مایل نبوده که اقدام های آن جنبه تبلیغاتی پیدا کند.
در آن مصاحبه دریادار سیّاری فعالیتها و دخالتهای سپاه و بسیج در سیاست و اقتصاد را مورد انتقاد قرار داد و گفت که این دو کار دو آسیب بزرگ نیروهای نظامی یک کشور هستند و اگر ارتش در سیاست دخالت نمی کند علتش بی اطلاعی از سیاست و امور سیاسی نیست. علتش به گفتۀ دریادار سیّاری این است که ارتش مایل نیست به آسیب سیاست زدگی و تبعات آن مبتلاء شود.
خیزشهای پیشرو و سرانجام تبعیض علیه ارتش
دریادار سیّاری همچنین اعتراف کرده بود که بیش از چهار دهه پس از تشکیل حکومت اسلامی در ایران هنوز عدهای با ارتش “زاویه” یا در اصل عناد دارند. این عناد و تبعیض نهادینه شده، نارضایتی های بسیاری در بدنۀ ارتش به وجود آورده به ویژه این که اکثریت کارکنان ارتش از شرایط بد معیشتی نیز رنج می برند. شواهد و تجارب تاریخی به ویژه در کشورهای بحرانزدهای نظیر ایران نشان میدهند که اعتراضهای اجتماعی پس از اوج گرفتن قادرند بخش های مهمی از ناراضیان دستگاه نظامی را با خود همسو و همراه کنند. از مصادیق بارز این تجربه خود انقلاب ١۳۵٧ است که بدون همراهی فرماندهان ارشد ارتش شاهنشاهی و بخشهایی از بدنۀ آن با روح الله خمینی ای بسا به موفقیت نمی رسید. تجربۀ دیگر شاید انقلاب اکتبر روسیه باشد که بدون همراهی سربازان گرسنه و خسته از جنگ به ثمر نمی نشست. تاکنون مهار اعتراضها در ایران به بهای کشته و زخمی شدن هزاران نفر از معترضان در خیابانها به سپاه و بسیج واگذار شده است. ناکامی سپاه در مهار خیزش های محتمل آتی شاید نقطۀ گسستی در این زمینه باشد که بعضاً در همراهی ناراضیان ارتش با معترضان تجلی پیدا خواهد کرد.