در تمامی این سالهایِ بحرانیِ تحریموتورم بهویژه پساز ریاستجمهوری معجزه انقلابِاسلامی؛ محمودِ احمدینژاد، تفکرِ متوهمانه، تهاجمیواحساسی سوپرانقلابیها دلازدل حاکمیت ربودهبود اما امروز پساز بحرانی شدن فضایداخلی از سال ۱۴۰۱ حتی حاکمیت نیز فهمید که چگونه ممکناست با سوپرانقلابیها به سمت قهقرا حرکت کند!
عبارتِ امّتواحده که امیرحسین ثابتی در چند روزِ گذشته فریاد میکرد، که با عنوانینوسیاستهایی مختلف سالها در سیاست ایران دیدهوشنیده شد صورتبندی مناسبی برای درک نحوه اندیشیدنِ نئومارکسیستی و ضدِملی آنهاست. در سرهای آنها کوسِ شعارهایِ ضدّملی طنینی رسا داشت که گویی اُسواساسِ جذابیت احساسی ذهنیتشان برای جوانانِ ارزشیوحاکمیت و مهمتراز همهچیز سالها به حاشیه راندنِ دولتِملی، منافعملی و حقوقمدنی ایرانیان بود.
اما صحنه شطرنجِ سیاست ایران را شورِ جنبش زن/زندگی/آزادی و پایکوبی بیامانِ ایرانیان بر ارزشهای ملّی خارجاز خشونتطلبی است که تغییر میدهد؛ نیرویی که از اعماق بحرانهای ایران راهحلِ اساسی را بازگشت به ایده سِتُرگوتاریخی ایران و وحدتدرکثرتی ۲۵۰۰ ساله با شاخصههای مدرن و حفظ ارزشهایِ دینی خارجاز عینک ایدئولوژی میشناسد و توازن قوا در کشور را با همین ایستادگی تغییرمیدهد.
شاید این نشاندادن راه خروج به افراد ضدِّملی تازه پیشپرده اتفاقات بزرگتر باشد چراکه این مسیر بازگشت ما به ایده ایران در شهرهای تاریخی فلات کهنسال متوقف نمیشود تا ایرانوایرانی به آنچه سزاواراش هست در صلحوآرامش برسد.