خانه / اخبار مهم روز / مدیر مرکز خاورمیانه سوآز لندن: اسرائیل دشمن مفیدی برای ایران است

مدیر مرکز خاورمیانه سوآز لندن: اسرائیل دشمن مفیدی برای ایران است

لینا خطیب، مدیر مرکز خاورمیانه در دانشگاه سوآز بریتانیا، معتقد است که ایران و اسرائیل هیچ کدام قصدی برای رفتن به سمت جنگ تمام عیار ندارند و تمام اقدامات آن‌ها با در نظر گرفتن این اصل تنظیم می‌شود.

این استاد دانشگاه سوآز و متخصص مسائل خاورمیانه همچنین می‌گوید مردم لبنان، ایران، حزب‌الله، حماس و اسرائیل را برای شرایطی که این کشور در آن قرار گرفته مقصر می‌دانند.

مشروح گفتگوی رادیو فردا با خانم لینا خطیب مدیر پیشین برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در بنیاد چتم هاوس را در ادامه می‌خوانید.

لینا خطیب در گفتگو با رادیو فردا: اسرائیل دشمن مفیدی برای ایران است
ا

شرایط تنش‌ها در منطقه را چطور می‌بینید؟ آیا ما در حال نزدیک شدن به یک جنگ تمام عیار هستیم؟

با وجود لفاظی‌های شدید، نه اسرائیل و نه ایران خواهان جنگ همه جانبه در منطقه نیستند هرچند تشدید فعالیت‌های نظامی و تهدیدهای زبانی فزاینده مشاهده می‌شود اما این به معنای نزدیک شدن به یک جنگ تمام عیار نیست. تهران می‌داند تحریک اسرائیل به قیمت ویرانی کل ایران خواهد بود و این چیزی نیست که جمهوری اسلامی خواهان آن باشد. نیروهای نیابتی ایران اقداماتی انجام می‌دهند اما حتی آن هم در سطحی نیست که به جنگ همه جانبه بینجامد.

شما معتقدید که اسرائیل هم به‌دنبال جنگ تمام عیار نیست، اما اقداماتی مثل ترور اسماعیل هنیه در تهران نشان نمی‌دهد که اتفاقاً دولت نتانیاهو به دنبال تحریک ایران و شروع یک جنگ گسترده است؟

هرچند اسرائیل رسماً اعتراف نکرده که در ترور اسماعیل هنیه نقش داشته اما به باور من با آن اقدام می‌خواست پیامی قوی به ایران بفرستد و بگوید که دسترسی گسترده اطلاعاتی و توانایی انجام عملیات در داخل ایران را دارد. در نتیجه آن اقدام بیشتر یک گام با هدف ارسال پیام و ایجاد بازدارندگی قوی بود تا آن‌که بتوان نوعی آغاز تحریک نامید.

ضمن این‌که به یاد داشته باشید نه یک فرمانده ارشد سپاه که یک رهبر حماس مورد هدف قرار گرفت. در نتیجه من فکر می‌کنم قصد اسرائیل بیشتر نشان دادن برتری امنیتی و اطلاعاتی خود به ایران بود و با این کار می‌خواهد به ایران بگوید که به تحریک کردن ما حتی فکر هم نکنید چون ما دسترسی گسترده‌ای داریم.

اما اسرائیل پیش از این هم فرماندهان سپاه را مورد هدف قرار داده بود. به نظر می‌رسد اسرائیل قصد دارد ایران را از منطقه خاکستری خارج کند و تمام اقدامات آن‌ها با هدف پایان دادن به جنگ در سایه صورت می‌گیرد. شما موافق نیستید؟

این جنگ سایه‌ای که شما اشاره کردید به نفع کسی نیست. آنچه بین حزب‌الله و اسرائیل رخ می‌دهد و همچنین شعله‌ور شدن آتش درگیری‌ها در دیگر نقاط مشاهده شده اما همان‌طور که گفتم همه چیز در محدوده محدود خود بوده است.

هرچند ممکن است اشتباهاتی رخ دهد و هیچ کس نمی‌تواند تضمین کند که همه چیز طبق برنامه پیش می‌رود اما به صورت کلی من چنین علاقه‌ای را نمی‌بینم که اسرائیل بخواهد به سمت جنگ تمام عیار برود.

در نهایت، من فکر می‌کنم همه می‌دانند که در این درگیری که در غزه در حال وقوع است پیامدهایی در سایر نقاط منطقه خواهد داشت و هیچ‌کس از نظر نظامی بر دیگری چیره نخواهد شد. در نتیجه در پایان تنها راه خروج از این شرایط، دیپلماسی است.

سیاست ایران در این مناقشه را چطور می‌بینید؟ به نظر شما تهران در این درگیری‌ها به‌دنبال چیست و چه رویکردی را دنبال می‌کند؟

متأسفانه، بسیاری از بازیگران این درگیری از ادامه تنش‌ها سود می‌برند، اما نه در سطح بالا. بنابراین شاید به نفع ایران باشد که این تنش با اسرائیل همیشه وجود داشته باشد اما در سطحی کنترل‌شده. ایران از ابتدا از موضوع فلسطین به عنوان ابزاری برای مشروعیت خود استفاده کرده و با همین رویکرد هم نیروهای نیابتی خود را در منطقه گرد هم آورده است.

بنابراین، اگر صلح در خاورمیانه برقرار شود، اگر مناقشه اسرائیل و فلسطین حل شود، بخش عظیمی از این چارچوب مشروعیتی را که ایران برای توجیه مداخلات خود در خاورمیانه از آن استفاده کرده، حذف می‌شود. پس سناریوی ایده‌آل برای ایران است که نه جنگ تمام عیار شکل گیرد و نه صلح برقرار شود. در نتیجه به باور من اسرائیل دشمن مفیدی برای ایران است.

اما اگر مذاکرات آتش‌بس در دوحه و قاهره با شکست مواجه شود، به نظر شما پاسخ احتمالی ایران چه خواهد بود؟ آیا شبیه به حملات آوریل خواهد بود؟

سناریوی آوریل بین ایران و اسرائیل به روشنی نشان داد که هیچ یک از طرفین نمی‌خواهند طرف مقابل را تحریک کنند که جنگی همه جانبه به راه بیفتد. اگر ایران، اسرائیل را یک تهدید وجودی برای خودش در نظر می‌گرفت باید تمام نیروهای نیابتی خود را در خاورمیانه علیه اسرائیل فعال می‌کرد که این می‌توانست سناریویی ویرانگر هم برای اسرائیل و هم برای ایران باشد چرا که اگر چنین اتفاقی بیفتد آمریکا هم مداخله خواهد کرد.

در نتیجه من فکر می‌کنم ایران تلاش کرد به مذاکرات فرصت دهد چرا که نمی‌خواست خود را عامل شکست مذاکرات معرفی کند. اما اگر مذاکرات با شکست روبه‌رو شود احتمالا ما با شرایط دیگری رو‌به‌رو خواهیم بود.

رویکرد حزب‌الله را در این بحران چگونه می‌بینید؟ در حالی که برخی از حامیان آن‌ها خواستار ضربه زدن به اسرائیل هستند بخش قابل توجهی از جامعه لبنان خواستار پایان یافتن این تنش‌ها هستند.

برخی از حامیان حزب‌الله، شامل تندروها، همیشه می‌خواهند به اسرائیل ضربه بزنند. اما بسیاری از طرفداران آن‌ها نمی‌خواهند شاهد رویارویی با اسرائیل باشند، به این دلیل که آن‌ها جنگ ۲۰۰۶ را به یاد دارند و به خاطر دارند که آن درگیری تا چه اندازه برای لبنان ویرانگر بود. بسیاری از حامیان حزب‌الله اکنون می‌دانند که لبنان اساساً یک کشور ورشکسته است. هرچند ایران همچنان از حزب‌الله حمایت مالی می‌کند اما سطح آن قابل مقایسه با آنچه در سال ۲۰۰۶ مشاهده می‌شد نیست.

در عین حال، حزب‌الله با انتخاب دشواری رو‌به‌رو است و باید اعتبار خود را به عنوان بزرگ‌ترین دارایی ایران در منطقه حفظ کند. آن مجهزترین گروه شبه‌نظامی مورد حمایت ایران است. همان‌طور که قبلا گفتم ایران همیشه از حمایت از فلسطین به عنوان نوعی چارچوب مشروعیت‌بخش برای خود استفاده می‌کند و تأکید دارد که از مرز لبنان با اسرائیل می‌جنگد. در نتیجه حزب‌الله نمی‌تواند کنار بایستد و کاری به درگیری‌ها نداشته باشد.

به همین خاطر به نظر من حزب‌الله در این مدت به شیوه‌ای سنجیده مداخله کرد؛ آن‌ها در حملاتی علیه اسرائیل شرکت می‌کنند اما درگیر حملاتی نمی‌شوند که اسرائیل را به سمت یک جنگ تمام عیار هدایت کند.

در نتیجه ما شاهد این هستیم که حزب‌الله فعالیت نظامی سطح پایین خود را با تبلیغات فراوان ترکیب می‌کند و یک جنگ روانی گسترده از سوی دبیرکل این گروه مشاهده می‌شود؛ چیزی که اسرائیل هم مشابه آن‌را اجرا می‌کند.

با این حال انتظار می‌رود که طرفین به حملات تلافی‌جویانه‌ محدود که کار را به جنگ تمام عیار نکشاند ادامه دهند. اسرائیل هم با هدف قرار دادن رهبران حزب‌الله در داخل لبنان می‌خواهد این پیام را به این گروه ارسال کند که تا چه اندازه از نظر امنیت اطلاعاتی دست بالاتر را دارد. در نتیجه برای حزب‌الله راه‌اندازی یک اقدام نظامی در مقیاس بزرگ در این شرایط از نظر تاکتیکی عاقلانه نیست.

پس شما فکر می‌کنید که حزب‌الله شاید از نظر نظامی توانایی این را داشته باشد که به اسرائیل حملات گسترده‌ای انجام دهد اما این کار منطقی نیست چون بعد از آن نمی‌تواند در مقابل حملات اسرائیل دوام بیاورد؟

بله دقیقاً. حزب‌الله توانایی نظامی برای انجام این کار را دارد. زرادخانه این گروه بسیار قابل توجه است و می‌تواند برای اسرائیل بسیار آسیب‌زا باشد. اما آنچه مانع از استفاده واقعی آن می‌شود، شرایط لبنان است. ضمن این‌که اسرائیل نشان داده که در شبکه ارتباطی حزب‌الله نفوذ کرده و در نتیجه، حتی اگر حزب‌الله توانایی نظامی داشته باشد قادر به استفاده از آن نیست و همان‌طور که گفتم نمی‌خواهد از آن استفاده کند.

و مردم لبنان چطور؟ آن‌ها بحران و تنش‌ها را چگونه می‌بینند؟ آیا آن‌ها اسرائیل یا حزب‌الله یا حماس و ایران را مقصر می‌دانند؟

مردم لبنان همه آن‌ها را مقصر می‌دانند. من فکر می‌کنم اکثریت مردم لبنان نمی‌خواستند کشور را درگیر منازعه بین حماس و اسرائیل ببینند. بسیاری از مردم لبنان با فلسطینی‌ها همدردی می‌کنند، اما آن‌ها این را با همدردی با حماس یکی نمی‌دانند و نمی‌خواهند لبنان بخشی از این درگیری باشد.

دیوارنگاره‌ای در تهران در استقبال از حملات موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل
بیشتر در این باره:
تهران و «احیای بازدارندگی» در برابر اسرائیل؛ تیری که شاید کمانه کند
آن‌ها از حزب الله به خاطر کشاندن لبنان به این درگیری عصبانی هستند، زیرا این حزب‌الله بود که حمله به اسرائیل را پس از هفتم اکتبر آغاز کرد، نه برعکس. بنابراین، می‌توانم بگویم اکثریت قریب به اتفاق لبنانی‌ها مضطرب و عصبانی هستند. البته آن‌ها همیشه از اسرائیل خشمگین بوده‌اند، زیرا بدیهی است که اسرائیل همیشه منبع ویرانگری برای لبنان بوده.

در عین حال لبنانی‌ها از ایران هم عصبانی هستند زیرا از حزب‌الله حمایت می‌کند. ضمن این‌که اکثر مردم نسبت به حماس هم همدل نیستند. بنابراین، می‌توانم بگویم که اکثریت لبنانی‌ها احساس می‌کنند در منازعه‌ای گرفتار شده‌اند که انتخاب آن‌ها نیست.

و برای سوال آخر، چشم‌انداز کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت این تنش‌ها در منطقه را چگونه می‌بینید؟

پیش‌بینی این امر دشوار است، زیرا متأسفانه ما در حال نزدیک شدن به سالگرد آغاز این درگیری‌ها هستیم و هنوز هیچ چشم‌اندازی هم برای پایان آن در دست نیست.

اما فکر می‌کنم در کوتاه‌مدت، می‌توانیم انتظار ادامه همان خشونت‌ها در غزه، ادامه دخالت حزب‌الله و دیگر گروه‌های مورد حمایت ایران را داشته باشیم.

در میان‌مدت، من امیدوارم که دیپلماسی در نهایت برای رسیدن به توافق آتش‌بس پیروز شود. شاید باید منتظر ماند تا یک رئیس‌جمهور جدید در کاخ سفید به قدرت برسد. نه به این دلیل که این امر روابط اسرائیل و آمریکا را تغییر می‌دهد، بلکه به این دلیل که شاید بازیگران منطقه‌ای ترجیح بدهند در زمان دولت جدید آمریکا با یکدیگر به توافق برسند.

در درازمدت، حل مسائل بنیادی دشوار خواهد بود. موضوعاتی چون شهرک‌نشنیان در کرانه باختری، اختلافات سیاسی میان فلسطینی‌ها و همچنین تنش‌های سیاسی در اسرائیل روز به روز پیچیده‌تر می‌شوند و طبیعتا حل این مسائل را نیز دشوارتر می‌کند. ضمن این‌که ایران هم هست، تجربه نشان داده که شما نمی‌توانید درگیری‌های اسرائیل و فلسطین را از موضوع مداخلات ایران در خاورمیانه جدا کنید.

در نتیجه من فکر می‌کنم هرگونه ثبات واقعی در خاورمیانه باید شامل یک استراتژی برای رسیدگی همزمان به این مسائل مرتبط و در هم تنیده باشد که البته اجرای آن امری بسیار بسیار دشوار خواهد بود.