خانه / مقالات / دغدغه های مسعود

دغدغه های مسعود

دوشنبه، ۲ مهر
 

به خاطر اینترنت پرسرعت، علی‌رغم مسافت بسیار، امکان رسیدگی به امور داخلی [کشور] فراهم است. اینجا از عراق، [سرعت اینترنت] خیلی بیشتر است هرچند آنها [عراقی‌ها] خیلی برادرترند.
 
خوشحالم که [محمدجواد] ظریف [به نیویورک] آمد. تجربه دارد. انگلیسی‌اش هم انصافا بهتر از من و بقیه تیم است. حضورش مایه دلگرمی است. فقط باید حواسم باشد روز آخر، بابت موفقیت‌آمیز بودن سفرمان شوخی‌ ظریف‌طور از او سر نزند. همان گیف‌هایی که روز رأی‌گیری از [حرکات] او ساخته شد، کافی است. همه وزرا در گروه [تلگرامی هیئت] دولت استفاده می‌کنند.
 
اولین برنامه امروز، دیدار با مدیران ارشد رسانه‌های آمریکایی بود. تصمیم تیم [رسانه‌ای خودمان] بود؛ برای پوشش بهتر [برنامه‌ها و صحبت‌های من] در آمریکا. مواضع‌مان را خیلی شفاف گفتم. آنها هم پوشش دادند، اما چه پوششی؟ کاملا خلاف شئونات ما. بلومبرگ در ترجمه حرف‌هایم شیطنت کرد. [آمریکایی‌ها] شیطنت‌شان زیاد است. از صبح [سید عباس] عراقچی و بقیه با نگرانی در حال تکذیب‌اند. بیشتر نگران جو داخل هستند.‌ اما نگرانی ندارد. اینها آزمونک‌های الهی است. مواضع ایران در برابر رژیم صهیونیستی مشخص است. ما صلح‌طلبیم. آنها جنگ‌طلب‌اند. انتقام ترور میهمان‌مان [شهید اسماعیل هنیه] را هم در وقت و زمان مناسب می‌گیریم.
 
برنامه‌ بعدی‌ام دیدار با گروه الدر [رؤسای جمهور و نخست‌وزیران اسبق کشورهای عضو سازمان ملل] بود و بعد هم شارل میشل را دیدم که رئیس شورای اروپاست. با خانم ویولا آمهرد [رئیس‌جمهور سوئیس] هم دیدار کردیم. تشکر کرد که به خانم‌ها امکان حضور در مناصب مهم داده‌ایم. امیدوارم روزی برسد که ما هم رئیس‌جمهور زن داشته باشیم. إن‌شاءالله در دولت چهاردهم زیرساخت‌های لازم در این زمینه را فراهم بیاوریم. البته بعد از اینکه مشکل ورود خانم‌ها به استادیوم را یک‌بار برای همیشه حل کردیم. از طرفی حضور [محدود] خانم‌ها در استادیوم در یکی دو سال گذشته آخرش به اینجا رسیده که امسال کلا استادیوم و تماشاگر نداریم. امیدوارم تلاش برای حضور زنان در مناصب مهم دولت، چنین سرانجامی نداشته باشد.

در محل اقامت‌مان با الکساندر اشتوب [رئیس‌جمهور فنلاند] دیداری داشتیم. تقریبا در همه ملاقات‌های امروز محور اصلی صحبت‌هایم تأکید بر ثبات، امنیت و آرامش منطقه بود. دیدار کوتاهی هم با [رجب طیب] اردوغان در نمایندگی آنکارا در نیویورک [خانه ترک] داشتم. موقع خداحافظی خواستم از او بپرسم این همه سال رئیس‌جمهور بودن خسته‌کننده نیست؟ اما نپرسیدم. احتمال سوءتفاهم می‌رفت و ضمنا ممکن بود خلاف پروتکل‌ها باشد.
 
برای آزادی شروین [حاجی‌پور] و [محسن] برهانی خیلی خوشحال شدم. الحمدلله پیگیری‌ها نتیجه‌بخش بود. آقای اژه‌ای نشان داد که از وفاق استقبال می‌کند. در فاصله بین دو جلسه، [روی واتس‌اپ] برایش پیام تشکر فرستادم. جوابش خیلی سریع رسید. شک کردم نکند او هم آمده نیویورک و ما بی‌خبریم.

سخنرانی‌ام در نشست «تقویت اهداف سازمان ملل متحد» خوب بود. متن را از روی کاغذ خواندم، اما نسبت به همیشه که حوصله‌ام از کاغذ سر می‌رود، تا آخرش رفتم، چون قرارمان این بود که سخنرانی امروز، دست‌گرمی ‌سخنرانی فردا در مجمع عمومی سازمان ملل باشد.
 
فردا روز خیلی مهمی است. پیشنهاد دادم بعد از نماز مغرب در محل اقامت‌مان، خیلی فشرده برنامه دعای توسل داشته باشیم. استقبال شد. صدای عراقچی سوز خوبی دارد. دعا را او خواند. ما هم به همراهش زمزمه کردیم. حس و حال فیلم از کرخه تا راین [ابراهیم] حاتمی‌کیا برایم زنده شد. اشک، بی‌تکلف آمد. آنها هم که گریه نکردند، بغض داشتند. از عزای کارگران معدن طبس تا وضعیت مردم لبنان روی دل همه سنگین بود. نگرانی برای سخنرانی فردای من هم به جای خود. خیلی تمرین کرده‌ام. قبل از خواب یک‌دور دیگر متن را مرور می‌کنم. زهرا [پزشکیان] هم سفره نذر کرده است. شرمنده مردم نشوم إن‌شاءالله.