انسانها به میزانی که کم آزار باشند دشمنان کمتری دارند اما امروز می خواهم از یک حکومت بگویم که شاید هیچ موجودی در کل کره زمین نتوانسته رکورد این موجود را در ساختن دشمن بشکند
ج ا ا در دوره جنگ افتخار می کرد که یک تنه با دنیا دارد می جنگد.
کسی نبود بپرسد، این چه هنری است که همه را توانستی علیه خودت برانگیزی.
داستان از آنجا شروع شد که پس از انقلاب و تسخیر سفارت آمریکا یک توهمی به ذهن حکام ایران افتاد که ما اصلا هارمونی و نظم ظالمانه دنیا را قبول نداریم پس برویم برای ایجاد یک نظم جدید ضدامپرالیستی، بله این اصطلاح مال مارکیستها بود، اما ج ا ا زود آن را به گفتمان خود مبدل کرد، چهارتا آیه و روایت هم برای تاییدش وام گرفت.
برویم برای تأسیس نظم جدید!
مثلا کنوانسیونهای رایج دنیا می گویند از سفارت نمی شود بالا رفت، ما می رویم، کارمندان و دیپلماتها مصونیت دارند و نمی شود دستگیرشان کرد، ما دستگیر می کنیم.
خیلی زود معاونت و واحد عریض و طویلی در سپاه راه انداختند به نام نهضتها که به راه اندازی و تقویت گروههای معارض مسلح در کشورهایی که ایران تشخیص می داد دست نشانده امریکا هستند، می پرداخت.
خوب امریکا شد دشمن، عموم کشورهای عرب منطقه به برکت راه اندازی یا تقویت گروهای معارض، شدند دشمن، چند عملیات ترور در اروپا با موفقیت انجام شد و تبعه یک کشور عضو اتحادیه اروپا مهدورالدم اعلام شد و بسلامتی همه اتحادیه اروپا سفرایشان را از ایران خارج کردند و ….
خوب آیا نمی شد سفارت اشغال نشود تا امریکا دشمن نشود، نمی شد لااقل گروگانشان نگیریم و 444 روز زندان نکنیم دیپلماتها را تا دشمنی عمیق و در اوج نشود؟
نمی شد کشورهای عرب منطقه را با خود دشمن نکنیم؟
نمی شد بر خلاف پروتکلهای پذیرفته شده دنیا رفتار نکنیم؟
چرا این کارها را کردیم تا چوبش را ملت بخورد؟
چه فخرفروشی دارد که ما چیزی که دنیا بر آن اتفاق کرده و بد یا خوب نظم فعلی تعامل کشورها متوقف بر آن است، را زیر پا بگذاریم ؟
ما چه دستاوردی داریم از این همه دشمن داشتن؟
آیا نظم جدیدی حاکم شد؟
آیا رضایتمندی و رفاه مردم ایران افزوده شد؟
برای مردم غزه و لبنان و سوریه ما حال بهتری ایجاد کردیم؟
مگر پیامبر دورد خدا بر او باد نفرمود جبرئیل هرگاه وحی نازل می کرد مرا به مدارا با خلق دعوت می کرد.
مگر خودش با ابوسفیان بزرگترین دشمن اسلام همین سیره و روش را نداشت و پس از فتح مکه خانه او را در کنار کعبه مامن خلق قرار نداد؟!
مگر شاعر ملی ما که ترجمان فرهنگ دیرین ماست، حافظ نسروده
آسایش دوگیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
اگر راه رفته درست بود انقدر مملکت ما به فقر و فلاکت گرفتار می شد و در گرداب نفرت خلق از حکام و بدبینی به دین و روحانیت و گرفتار می شد؟
انقدر کشورهایی که ما خود را منجی انها می پنداریم در گرداب مشکلات فرو می رفتند؟
چرا با لجاجت حاضر به اصلاح کج راهها نیستیم؟
چرا از آه و نفرین خلق نمی ترسیم؟
در داخل و با مردم خود هم همین رفتار را دارید تکرار می کنید، با حجاب اجباری و فیلترینگ و با فقیر کردن خلق و تحمیل آثار ویرانگر تحریم و با خالص سازی و اخراج و بیکار کردن کسانی که به ایدئولوژی ضددینی مخرب شما ایمان ندارند و با پرونده سازی و دستگیری منتقدین، که جرأت اعتراض به شما را کردند، باز به دشمن تراشی مشغولید.
امروز گفتند وحیداشتری و یاشارسلطانی مشمول عفو شدند و از زندان آزاد.
بروید ببینید موفق به تبدیل کردن انها از منتقد به دشمن شده اید؟
اگر نشدید به تلاشتان ادامه دهید.
افسوس و صد افسوس
که چنین مردم بافرهنگ و مملکت زرخیزی گرفتار چنین حکامی شده.
وَالَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ
آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جائی که نمیدانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد(182 اعراف)