خانه / اخبار مهم روز / ایران / دلنوشته لیلا حسین زاده برای زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد

دلنوشته لیلا حسین زاده برای زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد

نوشته لیلا حسین‌زاده همبندی سابق زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد در ۱۵ امین سال اسارتش
‏«این لحظه باید لحظه‌ی آزادی تو بود مریم. ۱۵ سال تمام شد. ۱۵ سال بدون یک ساعت مرخصی؛ ۱۵ سال، زندان به زندان تبعید؛ ۱۵ سال که هر لحظه‌اش کین‌توزی حاکمان مرگ بود به وجود ایستاده‌ی تو، به وفاداری تو به خون ۴ خواهر و برادرت، به دادخواهی تو. مریم ۱۵ سال گذشت؛ صدها همبندی در این ۱۵ سال داشته‌ای که هر کجای جهان منتظر این لحظه بودند. اگر چه به قانون خودشان باید ۱۵سال به ۱۰ سال تقلیل می‌یافت ولی نشد؛ با این همه، همه منتظر پایان ۱۵ سال کین‌توزی محض علیه قامت استوار تو بودیم، منتظر این لحظه. مریم، حالا جلوی تبعیدگاهت زندان سمنان هستیم، با گلی در دست، آغوشی مشتاق و ناامید، چشمانی خیس، شرمی بر پیشانی و نفرتی شدیدتر از همیشه به خدایان مرگ و اسارت. آمدیم جلوی زندان سمنان تا به یاد خودمان، دیگران و حکومت بیاوریم که هر چقدر هم تو استوار باشی، ولی ظلم ظلم است؛ تو باید حالا آزاد می‌شدی مریم. اما باز هم نگذاشتند، دو سال حبس دیگر، دستان شوم حقارت و ستم به تو داد؛ دو سال حبس دیگر…
‏ مریم وقتی رفتی زندان یکی از کودکانت سه ساله بود، حالا ۱۸ساله شده؛ چشمان همیشه درخشان و شادت وقتی از کودکانت می‌گفتی غمی آرام می‌گرفت؛ میگفتی بچه‌ها باید آزاد باشند. مریم من در زندان عادل‌آباد برای بچه‌هایی که برای آزادی جنگیده بودند از زنی گفتم که از سال تولد آن‌ها در حبس بوده است و به سال‌های عمرشان آزادگی را در اسارت زیسته، مریم برای بچه‌های زن، زندگی، آزادی از تو گفتم. مریم شرم دارم، شرم داریم؛ آدم از این همه وقاحت و حقارت و ظلم شرمش می‌گیرد. گرچه اطمینان دارم تو بر همه‌ی این حقارت‌ها خندیده‌ای و باز هم می‌خندی؛ به خاطر همین است که وجود آزادت چنین به خشم می‌اندازدشان؛ پس از ۱۵ سال حبس ظالمانه دوباره دو سال دیگر… مریم مطمینم که تو در تمام این دو سال هم با خنده‌هایت و ایستادگیت تحقیرشان می‌کنی. ولی مریم ما شرم داریم، چرا که خنده‌ و مقاومت تو، شدت ظلم آن‌ها را بیشتر عیان می‌سازد و این همه سال اسارت شرم‌آور است.
‏ مریم، می‌دانم که همین الان یا یک سال دیگر یا هر زمانی در زندان یا بیرون، به کسانی همچون من که به تصادف کنارت زیسته‌اند، درس آزادگی و مقاومت می‌دهی؛ اما مریم جانم، مریم گلی، مریم اکبری منفرد، اگر چه طاقت تو بیش از این‌هاست ولی طاقت ما سرآمده، آزادیت را می‌خواهیم، بس است بس.»