.
خاورمیانه در یکی دو دهه گذشته در خلسه ناشی از «نه جنگ نه صلح» روزگار گذرانید. جنگ یا صلح، پا در واقعیت عینی دارند. اما نه جنگ نه صلح به معنای زندگی در فضای تعلیق است.
تعلیق هنگامی که به طول انجامد، فضای سیاسی را خلسهآمیز میکند. در حس تعلیق واقعیت، گاهی خیال و آرزوهای رنگارنگ گریبان آدمی را میگیرد، گاهی ترس و کابوسهای بزرگ. آنچه از میان برمیخیزد، حساب و کتاب واقعیتهای ملموس و در دسترس است. خرد از میان برمیخیزد چون از لذت ناشی از آرزواندیشیها میکاهد…
تداوم فضای خلسه ناشی از تعلیق، بیهزینه نیست. چه بسا دار و ندار زندگی واقعی مردمان را بفروشی تا از کابوسهای فضای خلسه کم کنی و به آرزوها و امیدها بیافزائی…
بازیگران سیاسی در دوران خلسه نمیمانند. بالاخره روزی میرسد که بازیگری برای رهایی از کابوسها پا به خاک واقعیت میگذارد تا آرزوهای بلند خود را محقق کند. آنگاه همه چیز چهره تازهای به خود میگیرد…
فضای خلسهآمیز خاورمیانه را عملیات هفت اکتبر یحیی سنوار پایان داد یا عزم نتانیاهو برای آغاز یک جنگ دراز مدت؟!
هرچه بود، دوران تعلیق فضای خاورمیانه به پایان رسیده است.
بازنده کسی است که با حجم فراوان تبلیغات تلاش میکند به خلسه دوران تعلیق ادامه دهد. درست مثل کسی است که خانهاش آتش گرفته اما آسودگی کنج اتاق خود را رها نمیکند…
عقل حسابگر باید فراخوان شود، اگر حقیقتاً توان جنگ در کیسه هست، باید مقابله کرد. اما اگر نیست، صلح و سازش سویه دیگر واقعیت است.
یحیی سنوار مرد شجاع و جسور میدان بود. اما لازم بود جسارتش را با خرد موقعیتشناس سیاسی همراه کند.
خاورمیانه بهسوی افق تازهای میرود. دوران تعلیق و خلسه پایان یافته است: اینک سه چشمانداز پیش روی ماست:
چشمانداز اول غلبه یکی بر دیگری است. چشماندازی که یکی را ارباب و دیگران را برده و رعیت میکند…
چشمانداز دوم جنگ همه جانبه و ویرانی کل منطقه است…
اما یک چشمانداز سوم هم وجود دارد. بازیگران منطقه با توجه به نقاط قوت و ضعفی که علنی شده، به سمت یک سازش و صلح حرکت کنند.
البته امروز طرح صلح به چشمانداز اول میماند، اما میتوان برای وصول به چنان چشماندازی کسب آمادگی کرد. کاری که انجامش ساده نیست. از مردان جنگی کاری برای برون رفت از فاجعه برنمیآید. منطقه نیازمند کسانی است که برون رفت از خلسه تعلیق را با گام نهادن در سرزمین صلح به پایان ببرند.
.