
جان دابسون، دیپلمات سابق بریتانیایی با اشاره به بحرانهایی که جمهوری اسلامی با آن مواجه است، در ساندی گاردین نوشت: بنا به گفته یکی از چهرههای نزدیک به دولت ایران، «کشور مانند یک بشکه باروت است و فشار اقتصادی بیشتر میتواند جرقهای باشد که انفجار بیافریند.» روزنامه جمهوری اسلامی هم هفته گذشته نوشت: «با وجود تورم رسمی ۴۰ درصدی جای تعجب نیست که نرخ فقر در کشور در حدود ۵۰ درصد است.»
مرکز آمار ایران اعلام کرد که تنها در ماه ژانویه یکسوم کالاهای اساسی بیش از ۴۰ درصد افزایش قیمت داشته و در مقایسه با سال قبل بیش از دو برابر گرانتر شدهاند. رسانههای دولتی ایران نیز همزمان گزارش دادند که قیمت برنج طی سال گذشته ۲۰۰ درصد افزایش یافته، هزینههای مسکن و آب و برق بهشدت زیاد شده و ارزش پول ایران در برابر دلار بهشدت کاهش یافته است.دابستون مینویسد، با این حال، این تنها اقتصاد نیست که باعث نگرانی عمیق مردم ایران شده است. اکنون بیش از دو سال از جانباختن مهسا امینی در بازداشتگاه پلیس امنیت اخلاقی ایران (گشت ارشاد) میگذرد و زنان ایرانی هنوز با بازداشت و تهدید گشت ارشاد مواجهاند. هفته گذشته بیبیسی گزارش داد که جمهوری اسلامی اکنون راهکارهای متفاوتی را در نظر گرفته و با استفاده از هوش مصنوعی و دوربینهای ویژه، همچنین پهپادها و نرمافزار تشخیص چهره، زنان را به رعایت حجاب اجباری تهدید میکند.افزون بر اینها، جمهوری اسلامی علاوه بر مشکلات شدید داخلی، متحمل دو شکست نظامی چشمگیر در فراتر از مرزهایش شده است: تضعیف حزبالله لبنان براثر حملات اسرائیل و سقوط بشار اسد در سوریه.
در چنین شرایطی که نیروی هوایی اسرائیل در ۲۶ اکتبر (پنجم آبان ۱۴۰۳) اقدام به حمله متقابل به ایران کرد و بیش از ۲۰ نقطه را هدف قرار داد، در حالی که حتی یکی از هواپیماهایش کوچکترین آسیبی ندید، به نظر میرسد که توانایی نظامی رژیم جمهوری اسلامی ضعیفتر از همیشه است. در این فرصت، مخالفان احساس میکنند زمان تغییر رژیم در ایران فرا رسیده است و از خودشان میپرسند آیا دومینوی انقلابی که دیکتاتوری اسد را از هم پاشید به تهران هم میرسد؟
دابستون مینویسد، سرمایهگذاری گسترده جمهوری اسلامی بر تقویت سپاه پاسداران و شبهنظامیان نیابتی در منطقه، باعث شده است بسیاری از ایرانیان در طول سالها در فقر زندگی کنند. مردم ایران در حالی که زندگیشان به دلیل تورم فزاینده، بیکاری و خدمات عمومی نامناسب با چالشهای گستردهای مواجه است، شاهد هدر دادن میلیاردها دلار برای حزبالله، حماس و حوثیها در یمن بودهاند؛ هزینههایی که با حملات گسترده اسرائیل به این گروهها نابود شد و سیاست خارجی تهران نیز در حال فروپاشی است.
به نوشته دابستون، در شرایط کنونی منطق حکم میکند که رژیم جمهوری اسلامی عاقلانه عمل کند و به سمت سازش حرکت کند. با این حال، تندروهای حاکم بر ایران به جای مصالحه با قدرتهای جهانی تمایل دارند سرعت برنامه هستهای ایران را بیشتر کنند.
پیشتر، اقتصاد ضعیف ایران بود که خامنهای را وادار کرد که در سال ۲۰۱۵ از توافق هستهای با قدرتهای بزرگ حداقل در ظاهر حمایت کند؛ توافقی که تا حدی به لغو تحریمهای غرب و بهبود شرایط اقتصادی در ایران منجر شد. با این حال خروج ترامپ از برجام بار دیگر اقتصاد ایران را ضعیف کرد. اکنون نیز در دوره دوم ریاست جمهوریاش بار دیگر با تحریمهای جدید و تهدید به اقدام نظامی فشار بر ایران را افزایش داده است.
ترامپ در عین حال با ارسال نامهای به خامنهای، تلاش کرد به جای اقدام نظامی باب مذاکره را باز کند. اما خامنهای گفت واشینگتن زیادهخواهیاش را تحمیل میکند و تهران به مذاکرات تحت فشار تن نخواهد داد.
در سال ۲۰۱۸ اقتصاد ایران به لطف چین از فروپاشی در امان ماند و پکن، خریدار اصلی نفت ایران، یکی از معدود کشورهایی بود که بهرغم تحریمها همچنان با تهران تجارت کرد. اما اکنون سیاست فشار حداکثری ترامپ با هدف کاهش فروش نفت خام ایران، تحریمهای بیشتری را متوجه فروش نفت ایران کرده است و تهران مطمئن نیست که بتواند با کمک پکن اقتصادش را در امان نگه دارد.
این دیپلمات سابق بریتانیایی مینویسد، اگر سیاست فشار حداکثری ترامپ موفق شود، خشم عمومی در ایران ممکن است بار دیگر و حتی شدیدتر از گذشته بروز کند. ماه گذشته رسانههای دولتی ایران گزارش دادند که دستکم ۲۱۶ تظاهرات در سراسر کشور با حضور بازنشستگان، کارگران، کارشناسان بخش بهداشت و درمان و دانشجویان برگزار شده که عمدتا بر مشکلات اقتصادی ازجمله دستمزدهای پایین و پرداختیهای معوقمانده متمرکز بوده است. در عین حال تلاشهای مستمر رژیم برای تحمیل قوانین اجتماعی سختگیرانه نارضایتیها را افزایش داده و اکنون حتی در میان حامیان تندرو رژیم نارضایتی دیده میشود.
در پسزمینه این تحولات، یک سوال مهم وجود دارد و آن این است که اگر خامنهای ۸۵ ساله بمیرد چه کسی قدرت را در دست خواهد گرفت؟ این اولین انتقال قدرت در جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۹۸۹ (۱۳۶۸) به این سو و دومین مورد پس از تشکیل جمهوری اسلامی در ۴۵ سال پیش است و موضوع بسیار حساسی است .
در چنین شرایط شکنندهای، برخی در دولت ایالات متحده استدلال میکنند که تهران به اندازه کافی به لبه پرتگاه نزدیک شده است که یک فشار به موقع، مثلا از سوی اسرائیل، ممکن است این کشور را به ورطه تغییر بکشاند و رژیم جمهوری اسلامی را از میان بردارد. برخی دیگر محتاطترند و ابراز نگرانی میکنند که علی خامنهای وقتی دریابد چیزی برای از دست دادن ندارد با زرادخانه موشکی و پهپادی که تدارک دیده منطقه را وارد یک جنگ بزرگ کند.
با این همه، خامنهای هم میداند که رژیم او هرگز آسیبپذیرتر از این نبوده است و به نظر میرسد همان طور که اندرو نیل، روزنامهنگار، هفته گذشته در یادداشتی نوشت: «بوی تغییر رژیم در هوای تهران احساس میشود.»
*جان دابسون دیپلمات سابق بریتانیایی است که در سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۸ در دفتر جان میجر، نخستوزیر وقت بریتانیا، خدمت میکرد. او در حال حاضر استاد مدعو دانشگاه پلیموث است.
برگرفته از نشریه ساندی گاردین