در هوای دیار :بهزاد بهره بر

بهزاد بهره بر

ساقی از خُمر رهایی ِ فلک پر کن قدح
چونکه مخمور ِ هزاران ساله ایم
اندرین دوران ِ جبر ِ جابرین
مستی و مستانگی صد قدح را طالبیم.

****************

تا به کی مُهر سکوت بر لب نهادن تا به کی
باری از جور و ستم بر دوش کشیدن تا به کی
همتی ، خیزی ، خروشی ، آذرخشی برکشیم
شعله را اندر دل ِ خسته نهفتن تا به کی .

****************

پرده از چهره ِ ماه را بتوان برداشتن
تا شود روشن و ساطع شب ِ تار ِ رفقا
تخت ِ بیداد گران را بتوان انداختن
تا که آزادگی آمیخته گردد به بقا.

****************

ما از ستم ِ شاه و شیوخ بیزاریم
هرگز سر ِ تسلیم فرود نی آریم
اسکندر و یزدگرد و رضاها به زیر آوردیم
ایلغار ِ بنی اُمیه را نیز به زیر می آریم.