
آنچه در حال رخ دادن است ماجرایی است که نه شباهتی با برجام دارد و نه مسیرش به ایستگاه خوبی برای جمهوری اسلامی منتهی خواهد شد. برای روشن شدن موضوع ابتدا بیایید نگاهی به طرف آمریکایی ماجرا داشته باشیم.
تا اینجای کار همه اجزای این تقابل همانگونه که روش معمول ترامپ است چیده شده
یک چماق واقعی به نام پایگاه دیه گوگارسیای کاملا مهیا شده و مجهز به انواع بمب افکنهای پیشرفته و ناوهای جنگی در کنار هویجی به هوس انگیزی پیشنهادهای سرمایه ای یک ابر سرمایه دار حوزه املاک در حاشیه خلیج فارس، یعنى ویتکاف.
ترامپ بر اساس آنچه خودش صراحتا نوشته و گفته است، مذاکرات خود را اینگونه پیش میبرد که همزمان با فشار حداکثری و استخوان خرد کن پیشنهادات اغوا کننده را هم روی میز میگذارد اما کار او همینجا تمام نمیشود.
این فقط ابتدای بازی است وقتی طرف مقابل به این طعمه نوک زد و قلاب ماهیگیر در دهانش افتاد نوبت گام بعدی ترامپ است. او معتقد است در این لحظه یک معامله گر باهوش باید معامله را به هم بزند و میز را ترک کند یا حداقل تظاهر به ترک میز نماید اینجاست که طرف مقابل پرداخت بهایی بسیار بیش از آنچه که قرار بود بپردازد را نیز خواهد پذیرفت زیرا حالا از یک سو در قلاب آن پیشنهادات اغوا کننده گیر افتاده و از سوی دیگر توانی برای مواجهه با چماق تهدیدات واقعی و تن دادن به ادامه فشار حداکثری نیز در خود نمی بیند.
فرض میکنیم که در این گردنه هم جمهوری اسلامی تن به عقب نشینی و پذیرش همه خواسته های طرف آمریکایی دهد و در ازای آن امیدوار باشد که با ورود سرمایه گذاران خارجی و به ویژه ورود غولهای آمریکایی بخش انرژی زمینگیر شده و زیر ساختهای فرسوده و اقتصاد ورشکسته خود را رونقی دوباره ببخشد.
اینجا تازه آغاز همان راهی است که شوروی با گورباچف آغاز کرد و نتیجه ای جز فروپاشی سیستم نداشت.
اینکه ورود هرگونه سرمایه و سرمایه گذار خارجی به ایران مستلزم انقلابی اساسی در تمام روابط اقتصادی قوانین مالکیت و همچنین شفافیت مالی و جراحی های واقعی اقتصادی حتی جدی تر و بزرگتر از برنامه های گلاسنوست و پرسترویکای گورباچف است بر کسی پوشیده نیست.
همچنین واضح است که اقتصاد مافیایی جمهوری اسلامی که تار و پود آن از رانت و انحصار و پولشویی در هم تنیده شده و گروههای ذینفع آن نیز هر یک متصل به مجموعه های امنیتی و اطلاعاتی درون مرزی و برون مرزی هستند نه تنها توان تحمل چنین انقلابی را ندارد بلکه نیروهای با انگیزه و قدرتمندی هم برای جلوگیری از وقوع این انقلاب درون خود دارد.
بنابراین شاید بتوان گفت که تمام گروه های مافیایی ذینفع در کلپتوکراسی جمهوری اسلامی، بدون تردید حمله نظامی به زیر ساختهای هسته ای و موشکی و رها کردن جمهوری اسلامی به حال خویش را بر حصول توافقی که نتیجه اش برچیده شدن بساط چهل و شش ساله غارت ایران باشد، ترجیح میدهند.
اما فضای فعلی کشور و خشم انباشته عمومی در کنار بازگشت قریب الوقوع وضعیت بازارها به شرایط وخیم روزها و ماههای اخیر که پس از ناکامی مذاکرات شتابی دیوانه وار نیز خواهد گرفت همین گزینه را نیز تبدیل به انقلاب مردم معترض خواهد کرد.
از این رو بهترین توصیف برای وضعیت فعلی جمهوری اسلامی وضعیت چماق و هویج و ارّه است.
چماقی از جنس پایگاه دیه گوگارسیا هویجی از جنس ویتکاف و اره ای از جنس توافق که هم انجام شدنش و هم انجام نشدنش اعضا و جوارح او را از هم خواهد گسست.
@AftabkaranAzadi