خانه / سردبیر / صادق عالمی یار دبستانی ام پرواز کرد :محمد حسین تو تونچیان

صادق عالمی یار دبستانی ام پرواز کرد :محمد حسین تو تونچیان


از سال‌های بسیار دور با هم رفیق بودیم هر دو در مدرسه ای خصوصی دانش آموز بودیم مدرسه علمی. با آنکه صادق یک کلاس از من و برادرم بالا تربود. ولی با هم خیلی دوست صمیمی بودیم بک روز عصر که ازمدرسه مرخص شده بودیم همراه برادرم در وسط راه مدرسه دیدیم چند تا از دانش آموزان صادق را دوره کرده اند وقصد دعوا دارند یکی از آن دانش آموزان یقه صادق را کرفته بود ما خیلی سریع کیف هامون را پرت کردیم کنار و وارد دعوا شدیم علی برادرم محکم زد رو دست نفری که یقه صادق را گرفته بود ‌صادق را رها کرد دعوا هنوز گر نگرفته بود ‌که آقای حجازی مدیر مدرسه رسید آنها همه فرار کردند و داستان ختم به خیر شد .این آغاز دوستی ما با صادق شد از آن روز به بعد هر روز با هم از مدرسه خارج میشدیم هم صبح ها هم عصر ها .


با آنکه راه خانه شان از مد رسه یک میانبر داشت ولی بخاطر ما همیشه از خیابان اصلی می آمد که بیشتر با هم با شیم .دبیرستان هم که رفتیم دوستی ما ادامه داشت او یکسال از ما زود تر رفته بود .چم و خم دبیرستان را او به ما یاد میداد .از همان دوران مدرسه و دبیرستان صادق انسانی صبور ،با معرفت و وفادار بود .بین سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ ما دانش آموزان دبیرستان علو یان همدان بودیم .مقبره علویان که به گنبد علویان مشهور است یکی از آثار باستانی همدان است این گنبد وسط حیاط دبیرستان ما بود آنموقع ها در همدان خیلی توریست می آمد و یکی از آثار مورد بازدید توریست ها همین گنبد علویان بود .


قانون این بود که اگر در وقت زنگ تفریح ما توریست‌ها می آمدند تو حیاط مدرسه. دانش آموزان بلافاصله صف می بستند از جلو درب مدرسه تا جلو ورودی گنبدیک صف دو طرفه درست می کردیم که توریست ها از وسط این کریدور یا بقول همدانی ها دالان رد میشدند .همیشه چند تا دانش آموز مسئول نظم دادن به این کار بودند که صادق نفر ثابت این کار بود .بعلت شخصیت خاصی که داشت مورد احترام همه بود و بچه ها خیلی مطیعش بودند. تکیه کلامش در آنموقع این بود. بچه ها آبروی ایران را حفظ کنید و چقدر همین جمله کوچک روی همه تاثیر میگذاشت ،و صادق به همین کلامش تا وا‌پسین روز های حیاتش وفادار باقی ماند .پدرش مرحوم حاج محمد تقی عالمی یکی از چهره های مبارز و موجه همدان بود که در بین مردم پایگاه وسیعی داشت .من بدلیل دوستی با صادق و برادر شهیدش هادی و بدلیل دوستی پدرم با حاج آقا عالمی بسیار مورد اعتماد ایشان بودم حاج آقا عالمی از همان روزهای اول انقلاب با خمینی زاویه داشت و هیچ وقت سمت نمایندگی او را در همدان نپذیرفت . به همین خاطر خمینی آخوند مرتجعیی بنام مدنی را از تبریز به همدان آورد تا در مقابل آقای عالمی قرار دهد و او را تضعیف کند . مسجد پیغمبر در بازار همدان پاتوق همه مبارزین شهر بود که امامت او با حاج آقا عالمی بود . هادی عالمی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود که همراه همسرش بدست رژیم به شهادت رسیدند. رضاعالمی نیز بعد از دستگیری بدست جلادان رژیم به شهادت رسید .من بعد ها شنیدم که صادق همراه پدرش از مرز کردستان از ایران خارج شده اند. بیست و اندی سال بعد از آخرین دیدار. او را در پاریس دیدم با همان صفای باطنی و با همان صمیمیت همیشگی. و با همان ایمان استوار به راه .از همه به نیکی یاد میکرد به غیر از رژیم با هیچکس تضادی نداشت ،برای من همیشه رفیقی دوست داشتنی و قابل اتکا بود .
دو ماه پیش شنیدم که در بستر بیماری است به عیادتش رفتم چهار روز پیشش بودم حال و روز خوبی نداشت از خاطرات گذشته برایش میگفتم. از نازنین دوستی در همدان که هر دومان را میشناخت. خواستم که از. مدرسه علمی ، دبیرستان علویان و مسجد پیغمبر برایم عگس بگیرد و بفرستد اینها محل خاطرات مشترکمان بود دوست نازنینم با سخاوت به هر سه جا سر زد و جواب فرستاد که مدرسه علمی و دبیرستان علویان را خراب کرده‌اند. از مسجد و گنبد

علویان عگسهای ضمیمه را فرستاد

،نشانش دادم و کلی راجع به اون روز ها تعریف کردیم ،عگس بالا آخرین دیدارمان بود همراه برادر ارجمندم هادی روشن روان .به خانه که بر می گشتیم گفت امروز خیلی خوش گذشت میدانستم آخرین دیدار آست اما نمی توانستم جلو تقدیر را بگیرم خبر پروازش را هم عمو هادی بهم داد. او آخرین ملاقات کننده اش بوده صادق به برادران شهیدش پیوست و چقدر سر فرازانه .
تسلیت به آزاده عزیز
تسلیت به مادر داغدارش
تسلیت به برادرش حمید
تسلیت به همسرش ملیحه خانم
تسلیت به آقای حبیبی و فرزندانش
و تسلیت به همه همرزمانش
یک انسان مبارز با وقار و ‌احترام بر انگیز از میانمان پر کشید
او اینک میهمان برادران شهیدش است
روحش تا ابد در آرامش