
.
وقتی سوار قطار قم➖تهران شدم و دنبال صندلیام میگشتم، دیدم دو دختر مهمان افغانستانی با کلی بار و اثاثیه، چهار صندلی را که یکی از آنها شماره من بود اشغال کردهاند…
گفتم اینجا جای کسی است؟
گفت صندلیهای دیگر خالی است…
گفتم این شماره من است و با جابجا کردن وسایلشان نشستم…
کلی مسافر بیبلیط منتظر بودند تا جایی پیدا کنند برای نشستن. ولی کسی به صندلی پر از وسیله نزدیک نمیشد. آخر فکر نمیکردند کسی بدون خرید بلیط یک صندلی را اشغال کند…!
به یکی از مسافرانی که دنبال صندلی میگشت گفتم اینجا خالی است!
دخترها مجبور شدند وسایلشان را جمع و جور کنند و صندلی را برای نشستنش خالی کنند…
ظاهرا دانشجو بودند و از صحبتشان برمیآمد دانشگاه شهید بهشتی…
با خودم گفتم اینها مهمان ما هستند اما گویا کمکم دارند صاحبخانه میشوند و خود را صاحب حقی بالاتر از صاحبانِ خانه میدانند…!
روزی که از بالا اجازه صادر شد مرزهای شرقی باز شود و بیحساب و کتاب مهاجرانی که تاکنون با مشقت و غیرقانونی وارد میشدند حالا کاملا قانونی و در گروههایی هزاران نفری وارد شوند، باید فکر عواقب این کار میشد که نشد…!
ملتی جنگزده که از انسجام در داخل کشورشان برای مقابله با گروههای افراطی برخوردار نبودند، در ایران، منسجم و هماهنگ با زاد و ولدی که دارند، هر سال هزاران نفر به جمعشان اضافه میشود…
در کشوری که مردمانش سالهاست با ناکارآمدی داخلی و تحریم خارجی زیر فشار اقتصادی کمر خم کردهاند و دولتها با دادن سوبسید به مصارف عمده آنها از قبیل نان و آب و برق و گاز سعی بر حفظ آنها دارند، حالا با وجود میلیونها مهاجر شرقی، آنها نیز در استفاده از این کمکها شریکند وچه جایی بهتر از ایران که بیحساب و کتاب وارد شوی و بیحساب و کتاب مصرف کنی…!
سالهاست دلسوزان این مملکت دردمندانه قبل از وجود بحرانها، آمدنش را فریاد میزنند و مسئولان را به برنامهریزی برای آن فرامیخوانند اما کو گوش شنوا و دلی بینا…!!
با برخورد امروز این دو دختر افغانستانی واقعا به فکر فرو رفتم که وقتی در این مقیاس کوچک این دو به خود اجازه میدهند دو صندلی از قطاری را که دولت سوبسید میدهد تا بلیط ارزانش را مردمی که روزانه بین این مسیر تردد دارند استفاده کنند اشغال کنند و خود را طلبکار بدانند، فردا و با افزایش بیرویه تعدادشان چه خواهند کرد…؟!
.
@AftabkaranAzadi