گرگ در لباس میش – میترا پور فرزانه

rohaniآخوند شارلاتان، حسن روحانی:
خواب را کمتر شنیده بودیم…” شنیده بودیم عده ای از فقر کارتون خواب هستند و زیر پل می خوابند، قبر
جمع کن بساط خدعه را…

گرگ در لباس میش
روی منبر خطابه رفت:
امت نجیب ، شنیده از شما کسی
قصه عجیب مردمان گورخواب؟
آه ، ازین زخم تازه و یکی دو درد مثل آن
قلب من به درد آمده
شرمنده من ز رویتان…
وقاحتش تازگی نداشت
من خشمگین ازینهمه ریا
کی وقیح نافقیه
تا بکی دروغ؟!
بس کن این فریب
زخم ها نه تازه ودرد ما نه بیش وکم
کمرزیرکوه درد تا شد و شکست
جمع کن بساط خدعه را
گرگ آب دیده، گوش کن
فریاد اعتراض بندیان ،
از هزارتوی بند
از تخت شکنجه ودیوارو سیم خاردار گذشت
مردگان برخاسته زقبرها
مارش می روند
برشعورملتی که زنده است تو شک مکن
از او بترس

میترا پورفرزانه