خانه / اخبار مهم روز / حمایت زندانی سیاسی آرش صادقی از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی زندان گوهردشت

حمایت زندانی سیاسی آرش صادقی از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی زندان گوهردشت

آرش صادقی

زندانی سیاسی آرش صادقی با انتشار نامه‌ای حمایت خود را از زندانیان سیاسی در اعتصاب‌غذا در زندان گوهردشت اعلام کرد.
مطلع شدم بیش از بیست روز است که زندانیان سیاسی سالن ۱۲ رجایی شهر با ضرب و شتم به سلولهای انفرادی و بعد از آن به سالن ۱۰ منتقل شده اند. سالنی که بیش از ۴۰ دوربین در آن وجود دارد و شرایط فوق امنیتی بر آن حاکم است.
در اعتراض به این انتقال که خلاف اصول و موازین حقوق بشر و آیین نامه سازمان زندان هاست، دست کم ۱۸ تن از زندانیان در اعتصاب غذا به سر میبرند.
در جریان جابجایی این زندانیان گارد زندان اقدام به مداخله و ضرب و شتم شماری از زندانیان کرده است. این در حالیست که وسایل شخصی و حتی داروهای زندانیان توسط مسئولین زندان ضبط شده و با گذشت بیش از ۲۰ روز در اختیارشان قرار نگرفته است گرچه این وقایع بی سابقه نبوده و پبشتر نیز در ۲۸ فروردین ۹۳ فاجعه ای دیگر و در ابعادی متفاوت تر برای زندانیان سیاسی رقم خورده بود، ولی تکرار این موارد این تصور را در ذهن متبادر میکند که این وقایع قطعا تخلف موردی نبوده و اراده ای خاص و قاهر پشت این برخوردها است.
جای تاسف است که در شرایط فعلی هیچ مرجعی که پناهگاه و مامن تظلم خواهی این زندانیان باشد وجود ندارد. زندان و حصر برای به سکوت کشیدن منتقدان میراث حکومتهای غیر دموکراتیک است.
با وجود اینکه بخشی از جهان این ترفندهای ضد بشری را تا حدود زیادی کنار گذاشته و با ایجاد سازمان ملل و تصویب قانون و کنوانسیون های حقوق بشری روش های نوینی برای رفتار حاکمان با شهروندان تعریف کرده اند ولی هنوز حکومتهایی هستند که برای جبران عدم مشروعیت به عمل بر اساس روش هایی که صده هاست مطرود شده ادامه میدهند.
در دنیای متمدن شهروندان صرف نظر از وابستگی مذهبی، قومی، حزبی و طبقاتی طبق اصول اولیه حقوق بشر اندیشه های خود را به راحتی مطرح میکنند، حاکمیت را نقد میکنند و حتی میتوانند با تمامی اجزای حکومت مخالفت کنند.
ولی شوربختانه در برخی از کشورها از جمله ایران قانون اساسی برای ایجاد یک دیکتاتوری قانونی تبین شده است. مثال این مدعا بازداشت گسترده فعالین سیاسی، مدنی، عقیدتی و برگزاری دادگاههای چند دقیقه ای و صدور احکام سنگین برای این عزیزان است.
چگونه یک دستگاه قضایی میتواند با چنین تهدید و آرعابی امنیت را در کشور برقرار کند و عاقبت چنین روشهایی به کجا خواهد انجامید؟ این رفتارها با کدام اصول اخلاقی و انسانی سازگار است؟ آیا با تکیه بر انهدام روانی و شخصیتی زندانیان به عنوان حلقه تکمیل کننده شکنجه و سرکوب میتوان به عدالت دست یافت؟
شرح این وقایع تاسف آور است و متاسفانه حکایت از فروپاشی نظام اخلاقی حاکمان دارد. چنین رفتارهآیی با منتقدان، آن هم در زندان موید این گزاره است که نظام مستقر در ایران تحمل هیچ نوع منتقد و مخالفی را ندارد. اینچنین رفتارهایی با هیچ قانون و حتی شرعی قابل توجیه نیست.
برادرانم در زندان رجایی شهر: فروزانی مشعل آزادی و خرد و دفاع از کرامت و حرمت انسانی، بهایی دارد، به امید روزی که دیگر شاهد تعرض به ساحت انسانیت نباشیم.
آرش صادقی مرداد ۹۶ بند ۳۵۰