آخوندها، غالب در خیابانها و مغلوب در خانه ها!:محمد هادی

آخوندها

نگاهی به دوگانگی زندگی مردم در حکومت آخوندها!
**********************************
از جمله مواردی که بسیاری از مسافران برگشته از ایران-بخصوص در مورد شهرهای بزرگ-میگویند این است که در ایران و در مقایسه با آنچه در خیابانها و خانه ها میگذرد، به آسانی و به سرعت متوجه میشوید که انگار به دو ایران و دو کشور متفاوت سفر کرده اید تا جائیکه در مقام مقایسه ای طنزآلود میگویند: انگار تنها در خیابانها و مکان های عمومی است که رژیم شاه سقوط کرده و آخوندها سوار قدرت اند و الا آنچه در خانه ها و در پس در و دیوار و پرده های افتاده میگذرد به همه چیز شبیه است الا جامعه و حکومت اسلامی مورد ادعای آخوندها! به عبارت دیگر آخوندها تنها در خیابانهاست که بضرب زور و حضور اراذل و اوباش سرکوبگر خود حکومت کرده و غالب هستند والا در اعماق قلبها و اندیشه ها و در خانه های مردم، سالهاست که کاملاً مغلوب و غایب میباشند!
آخوندها علیرغم زبان نفهمی و عقب ماندگی تاریخی خود، رفته رفته پی بردند که از پس مردم و مشکلات گوناگون اقتصادی-سیاسی-فرهنگی آنها بر نمی آیند و با رسالۀ دایناسورهای حوزه، از حل مسائل جامعه ایران در بعد از سقوط رژیم شاه عاجزند. همانطور که در روابط عادی هرکس واقعاً و احساساً میداند چقدر مورد علاقه یا تنفر اطرافیان خود است آخوندها هم خود بهتر از هرکس میدانند که-علیرغم قربان صدقه مردم رفتن های ظاهری- چقدر مورد تنفر مردم بوده و اکثریت جامعه ایران واقعاً میخواهند سر و عمامه به تن آخوندها نباشد!
رژیم آخوندها بعد از کشتار و اعدامهای وحشیانه دهه 60، برای لاپوشانی عدم تواناییِ خود در براه آوردن مردم و برقراری جامعه به اصطلاح اسلامی خود، رفته رفته و اجباراً به دونگانگی و دو رویی جامعه در خانه ها و خیابانها تن دادند تا بدین وسیله با رعایت حداقل ظاهر اسلامی در خیابانها، بتوانند از بالای منبر، همچنان پُز داشتن حکومت و جامعه اسلامی را در نزد دیگر کشورهای مسلمان و بدبخت تر از ایران بدهند! در این رابطه رژیم آخوندها برای حفظ آبروی نداشته و ظاهر اسلامی جامعه، به رعایت حداقل روسری در زنان و حداکثر ریش و پشم در صدا و سیمای تلویزیون رژیم، بعنوان تنها نمودهای ظاهراً اسلامی قناعت نمودند!
در رابطه با برنامه های رسمی و عادی صدا و سیما، خود آخوندها میدانند که حتی خانواده و اهل بیت رسمی و صیغه ایِ آنها چندان رغبتی به تماشای آنها ندارند تا چه رسد به اکثریت مردم که شاید تنها برای یافتن سوژه جهت مسخره نمودن آخوندهاست که گاهی سری به آن میزنند و یا موقعی که بچه ها مامانشون برای عقب نماندن از خنده صدا میکنند که: مامان! مامان! بدو بیا دارند مجلس را نشون میدهند! و یا مردم با دیدن جنتی در تلویزیون رژیم و جان سختی او در نمردن میگویند: با دیدن جنتی، آدم به وجود زندگی و دنیای پس از مرگ ایمان می آورد!
آخوندها با علم بر تنفر مردم از صدا و سیما، و دست بستگی خود آنها جهت تهیه برنامه برای سرگرم نمودن مردم در خانه ها، چاره کار را در برپایی تلویزیونهای 24 ساعته در خارج از کشور و دوبله نمودن انواع و اقسام سریالهای ترکیه و دیگر کشورها یافتند تا مستقیماً برای بینندگان فراری از صدا و سیما در داخل برنامه های سرگرم کننده تهیه و پخش کنند بدون شُل شدن کیسه خلیفۀ آخوندها هیچگاه در خارج از کشور تلویزیون های 24 ساعته اینگونه مثل قارچ نمی روئیدند! این تلویزیونها جدا از سرگرم نمودن مردم در روزهای عادی، در مواقع و روزهای مبادا و بروز تظاهرات و اعتراضات مردم بجان آمده، نقش خود را در آدرس اشتباهی دادن و طرح شعارهای انحرافی بخوبی ایفاء میکنند این تلویزیون ها بدون کمک رژیم-در پوشش دادن آگهی بیزنس های اعوان و انصار رژیم در کشورهای عربی اطراف ایران- 24 ساعت هم نمیتوانند دوام بیاورند مخارج کمرشکن این تلویزیون ها را هیچگاه نمیتوان تنها با تبلیغ نمک و فلفل صدف و برنج باسماتی پری و چای شهرزاد تامین نمود جدا از خرید وسایل فنی و مخارج ماهانۀ فرستادن برنامه به روی آنتها، بسیاری از گردانندگان اینگونه تلویزیون ها خودشان کلی مخارج شخصی برای گرم نگهداشتن منقل و محفل و خودشازی و شنگول شدن برای جلوی دوربین رفتن دارند! این تلویزیون ها کلاً در راستای برنامه سازی و سرگرمی و سرکار گذاشتن داخل است که سرپا ایستاده اند والا برنامه های اینان در خارج از ایران بجز پدر و مادر های بازنشسته و خانه نشین بعید است تماشاچی دیگری در خارج داشته باشند! البته ناگفته نماند که برخی از کوتاه آمدنهای رژیم در بخش کوچکی از خواسته های جامعه-بخاطر جلوگیری از شرایط انفجاری و جان به لب شدن مردم-تا آنجاست که آنها خصلت ضد حکومتی و بدتر از آن بوی سرنگونی طلبی نداشته باشند و الا سرکوب وحشیانه و درندگی گرگهای رژیم در شدیدترین شکل علنی میشود! رژیم در برخورد با منتقدین و مخالفین خود در داخل، دو دوتا چهار تا و ماشین حساب خاص خود را دارد که در صورت عدم توجه به آن، امکان گُم و گور شدن در تحلیل های نادرست میباشد. رژیم تا زمانیکه میزان مخالفت و اظهار تنفر مردم تنها به فحش خواهر و مادر دادن به خامنه ای و سایر کله گُنده های رژیم در تاکسی ها و اتوبوسها-جهت تخلیه روانی آنها- و عقب و جلو بردن روسری و یا بالا و پائین رفتن مانتو زنان در معابر و مکان های عمومی باشد آگاهانه خود را به کوچۀ علی چپ و ندیدن و نشنیدن میزند اما وای به حال موقعی که این قایم موشک بازی مردم با رژیم جنبه جدی بگیرد که در آنصورت آخوندها بمحض دیدن کوچکترین حرکات و تجمعات ضد حکومتی، رودربایستی و حفظ ظاهر را فراموش و با تمام قوا و شدّت سرکوب وارد صحنه میشوند! در بررسی نحوۀ برخورد رژیم با مخالفان و منتقدان دور و بر خود در داخل، نمونه های دکتر زیبا کلام و نوری زاد قابل توجه میباشند که چگونه رژیمی که تحمل یک وبلاگ نویس ساده و یا یک خبرنگار منفرد و منتقد را ندارد و آنها را زندانی و شکنجه میکند همزمان میتواند به اصطلاح شدیدترین انتقاددات زیبا کلام و نوری زاد را تحمل کند! در ارزیابی و برخورد با افشاگریهای این دو بعنوان نمونه و با نگاه از جنبه اثباتی و مسلم قضیه، پر واضح و روشن است در این میان نه ایندو-زیبا کلام و نوری زاد-از شجاعتی فوق العاده و جان برکف بودن برخوردارند که اینگونه بیگدار و بی کله به آخوندها بتازند و نه آخوندها بیخبر از همه یهو و یک شبه دموکرات و آزاد اندیش شده اند که براحتی و با سعۀ صدر میتوانند شدیدترین انتقادات و افشاءگری ها را شنیده و خم به ابرو و عمامه نیاورند! زیبا کلام بعنوان یکی از تیز هوشترین و حاضر جوابترین مفسران و منتقدان گرگهای اصول گرای رژیم، با هوش تر از آن است که بدون رعایت خط قرمز های رژیم-که بطور غریزی آنها را حفظ و فوت آب است-ریسک جان و مال و خانواده کند و یا نوری زاد-علیرغم لحن حزن انگیز و دردمند خود در دخیل بستن به بیت رهبری-نداند که خامنه ای امام زاده ای است که کور میکند ولی هرگز شفا نمیدهد!
اینکه ایندو و یا امثال گنجی و سازگارا و دیگر چهره های اپوزیسیون اصلاح طلب و صادراتی رژیم به خارج، چقدر از پروژه های سرکاری خود، آگاه هستند یا نیستند فرق چندانی در نتایج حاصله ندارد نیت و غرض شخصی تنها در روابط فردی مهم است ولی در مسائل اجتماعی-سیاسی، نتیجۀ اعمال تعیین کننده میباشد!
از زیبا کلام-که یک قلم چند صد هزار دنباله رو اینترنتی دارد- گرفته تا سازگارا و امثالهم در تحلیل نهایی از نظر کل نظام، آنها خودی محسوب میشوند که-علیرغم تناقض ظاهری قضیه-با شدیدترین انتقادات خود، همزمان در حد خود و بخصوص در بزنگاه های خطرناک و نقاط تعیین کننده، به ادامه برقراری نظام جهل و جنایت آخوندها یاری میرسانند! نشان به آن نشانی که اینها بمحض برخورد با اپوزیسیون جدی و مبارز خارج از نظام، سینه سپر کرده از کلیت نظام آخوندها، پاسداری و دفاع میکنند! اینان کبوتران آشنا و جلد نظام هستند که با پرسه و پرواز در آسمان داخل و خارج، دست آخر دور و بر حرم نظام می نشینند! رژیم در مجالس و سخنرانی های پر جمعیت زیباکلام و تاج زاده و امثال آنها- ضمن تخلیه روانی و عصبی دانشجویان- بعضاً از شناسایی عناصر رادیکال میان آنها غافل نیست!
رژیم اگر هر چیز از دستان ناپاکش در برود و به هیچ چی حواسش نباشد بنا به سالها تجربۀ جاخوش کردن در قدرت و غرایز و خصایص حیوانی خود، بد و خوب و سود و زیان خود را بخوبی حس و لمس کرده و می داند. عوامل سرکوبگر رژیم اینروزها در برابر قتلهایی که در اثر کتک کاری و چاقو کشی های های خیابانی و در دعوا و مرافعه های مردم عصبی و خشمگین روی میدهد با بی اعتنایی و بدون قید فوریت و اضطرار عکس العمل نشان میدهند ولی در عوض در برابر خبر حتی پخش یک اعلامیه ضد حکومتی، از در و دیوار و زمین و هوا و با هلی کوپترهای نور افکن دار و انبوهی از لباس شخصی ها و نظامی ها محلۀ مورد نظر را محاصره میکنند!
هر چند تمامی این ترفندها و بگیر و ببند ها نهایتاً درمانی برای دردهای بیدرمان و حل نشدۀ رژیم نیست و ماحصل و دستاوردآخوندها بعد از نزدیک به چهل سال حکومت-بجای جامعه اسلامی-جامعه ای غرق فساد و فحشا و تباهی است که مردم در تشریح بی در و پیکری و روابط حاکم برجامعه-بصورت جوک-میگویند: اینکه آخوندها میگویند امام زمان ایران را اداره میکند بخدا راست میگویند چرا که اداره یک همچون جنگل و جامعۀ خر تو خری، از قدرت انسانهای عادی خارج و تنها در توان مافوق بشر امام زمان میباشد!
محمد هادی-آمریکا