شبی در دشت : رحمان کریمی ۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ شعر و ادبیات شب ، عطر انزوای بومی اش را به جان دشت ریخت . و دشت ، زخم رحیل سواران را تا واحه های دلگیر شب استغاثه کرد . و من ، بی ستوری ز میراث پدر با ردایی ز هزاران تهمت ، ز هزاران زخم به شب پیوستم ، به تنهایی … ادامه»