در جنگلِ خیالِ من، افراز می شَوی
گل می شوی،به دیده ی من باز می شوی
وقتی برای صبح دلم تنگ می شود
در وسعت نگاهِ من آغاز می شوی
وقتی چراغِ رابطه تاریک می شود
در تو به توی خاطر من راز می شوی
وقتی تمام شهر مرا سنگ می زنند
تو مریمی ترین نشانه ی اعجاز می شوی
وقتی امانِ جانِ مرا غصّه می بُرَد
در شورِ شَروه های من آواز می شوی
وقتی که صبر می شکند زیر پتکِ دَرد
با بی قراریِ دلم انباز می شوی
وقتی که یکسره آبی ست سینه ام
تو معنی حقیقیِ پرواز می شوی