خانه / شعر و ادبیات / گفتمش دردت زچیست! :محمود نیشابوری

گفتمش دردت زچیست! :محمود نیشابوری

آرم مجاهدینبه:
شهدای افتخار آفرین، سی هزار شهید قتل عام
و مجاهدین گردنفراز، در همه جا آنان که خاک را زر ناب کردند

شکوه و ناله ات ا ز برای کیست!
صورت استخوانیت، چین و چروک صورتت گواه چیست!؟

درد من درد توست، شاید نمی دانی!
شکوه و ناله ام، ناله خلق اسیرم هست!
چهره در هم شکسته ام گواه شکنجه هاست،
برای تو و آنهایی که شاید نمی شناسند.
اما،
تا درد من از آن تو نباشد، تا دلم برای تو نسوزد.
نمی فهمی من چه می گویم، چه فکر می کنم
پس بیا تا ما شویم، زیر این آسمان کبود.
یکدل و یک زبان شویم.
فریاد او و ما شویم.
تادردمشترکمان آواز هر شهر و دیاری بشود.
با فریادمان، با صدایمان در هر کوی و برزنی
مرگ بر اصل ولایت فقیه را آنقدر داد بزنیم
تا، کاخهای پلیدیان زمان روی سرشان آوار شود
تا دار و زنجیر بر پای زندانی پاره شود
تا رژیم نابکار سرنگون شود
آنوقت آزادی ها برای همه
بدون چشمداشت یکسان است،
هر کس هر قدر دوست دارد.
در زیر آسمان آبی پرواز کند،
رها، به هر جا، دیگر ُغل و زنجیر نیست.
ببین، خورشید هم بهتر از قبل،
گرد طلا‌یش را همه جا می پاشاند.