گریه خدا به قلم: محمود نیشابوری

آیا تا بحال دیده ای
گریه و ماتم خدا را !
آری، دیده ام بارها و بارها
کجا، چگونه !
آن مادری فقیر و نداری که در پنهان می گذارد،
طفل شیر خوارش را درسر خیابان !
نگاه کنید از شرم، گریه اش را چگونه مهار میکند،
مهر مادری گریه های پنهان و آشکار فرزند را،
مگر، نشنیدی، ندیدی !
گریه ها و اشکهایی که همچون مروارید،
غلطان بر گونه ها هویداست.
هر قطره اش پر بهاست، چکیده درد و حرمانهاست.
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
آن بچه مدرسه ای های سالهای قبل را یادته !
با وعده بهشت و معصیت و گناه، گریه کنان روانه جنگ کردند
آن جوانانی که با وعده بهشت بردند و بی دست و پا بر گرداندند،
گریه هایشان را دیدی!
آن فریاد های زندانیان از شلاق و شکنجه، جانیان آخوندی را شنیدی !
آن گریه های زنان در حاکمیت زن ستیز آخوندی را چطور،
به هزاران تهدید وفشار،ارعاب
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
آن مادر و پدر سالخورده که نظاره گر،
حلق آویز شدن فرزنداشان هستند،
گریه و مویه شان زمین و زمان را،
به گریه وا دار نمی کند !

آن پدر غیرتمند که دست خالی به خانه بر می گردد،
و روبه فرزندانش می کند و می گوید:
ببخشید عزیزانم. امروز هم نتوانستم،
باشد روز دیگر !
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
اشک و آه مادران شهدا، اسرا را ندیده ای !
همانهایی که افتخار ایران و ایرانیند،
اشکهای پاکشان بر گونه های چین و چروکیدشان،
نشان از عزم واستواری می دهد.
گریه هایی که هر قطره اش صفحه ای از پایداری
علیه آخوندهای جلاد است،
اشکهایی که حتی برزمین کویری فرو غلطد،
گلستان میشود، همه جا !
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
آهای دختر و پسر قشنگم شما را میخواهند بفروشند !؟
به چه بهایی،
بهایی، آنقدر نازل که به یک قطره ی اشک پاک شمایان نمی ارزد
شما فروشی نیستید !
آخوند های پست و فرومایه، همه چیزرا فروشی کردند،
همه چیز را
آخر، آنها انسانیت و وجدانشان را دیر زمانیست که فروخته اند !
اما، شما عزیزان
شمایان سازندگان ایران فردائید.
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
خواهر کارتن خواب گریه و ماتمت
قلب بشریت را بدرد آورده
و…
بلی، مادرم، خواهرم، فرزندانم
اشکهای امروز شما در حاکمیت پلیدان
بدون شک، باهزار یقین
خنده هایی از سرشادی و غرور فردا می شود.
با هر گریه ای در ظلمکده آخوندی،
خدا و فرشتگانش می گریند.
با سرنگونی اهریمنان
بدون اغراق خدا هم می خندد
خنده ای از سر رضایت
که،
ملت ایران ساکت نبودند،
جنگیدند، همچون مجاهدین و مبارزین،
آزادی ستانان، ایران زمین