در گرامیداشت خاطره روز آزادي «مسعود»
شير بيدار و قلب تپنده مردم ايران از زندانهاي شاه
در سيام ديماه57
اميدٍ بسي دارم تا ديده به رخسارت
روشن شوم از نورِ آيينة پندارت
من خيس زلال تو در وادي بارانم
تا لايقي باشم در آتشكدة نارت
اي عشق سفر كرده صد قافله دل با تو
صد مرگ بر او بادا آنكه كند انكارت
یک سو چو دماوندی هرگز نمی لرزی
یاقوت محبت در هر واژه گفتارت
آن سايهنشين هرگز در سايه نميبيند
خورشيد فروزان را در ديدة بيدارت
در سلسلة هستي آيينه به آيينه
تكرار مكرر از هنگامة تكرارت
ديريست خيال تو در دل زده است خيمه
تو كعبه دلهايي، من عاشق دلدارت
آرام نميگيرد در اين دلك بيتاب
در ثانيه ميجوشم تا لحظه ديدارت
تا لحظه ديدارت
تا لحظه ديدارت
تا لحظه…
تا……..
……….