سخت است روزگارِ من این جا بدون تو
خالی ست سینه ام ز تمنّا بدون تو
گفتی که بی تو چون گذرانیم روزگار*
اینجا برای من جهنّم پایا بدونِ تو
رفتی و رفت روشنی از چشم خسته ام
بی ارزش است دیده ی بینا بدون تو
رفتی و ماند با من و دلشوره های من:
توفان و موج و سینه ی دریا بدون تو
می گویمت که بی تو برایم چه مانده است:
یاد تو و تداوم شب ها بدون تو
یلدای چشم تو این جا نبود و گشت
شادی حرام در شب یلدا بدون تو
- “گفتی که بی تو چون گذرانیم روزگار
روزی که بی تو می گذرد روز محشر است” از: سعدی