خانه / شعر و ادبیات / مختلس و دزد

مختلس و دزد

مختلس، دزدی به ره دید و گریبانش گرفت/ گفت دزدی را رها کن چونکه دزدی کار نیست

نیمه شب گیرم که رفتی خانه ای را هم زدی/ حاصل کارت به جز یک فرش بی مقدار نیست

یا که فوقش می ربایی سکه و ارز و طلا/ جمع اینها چند میلیون است و این بسیار نیست

تازه هستی دائما در اضطراب و در تنش/ نیستی راحت دگر این قابل انکار نیست

دزد گفتا کن رها اینک گریبان مرا/ دزدی اندر مملکت دیگر که عیب و عار نیست

تو که اکنون اینچنین بر ما بگیری خرده ها/ لحن تو چون محتسب یا قاضی مکارنیست

راهی ار بهتر تو می دانی بگو تا آن کنم/ گر سخن های تو بهر عبرت و انذار نیست

مختلس گفتا شنیدستی چه باشد اختلاس/ صحبت ما دیگر از یک درهم و دینار نیست

می خوری راحت تو میلیاردی و بی ترس و هراس/ شیوه‌، بالا رفتن از بام و در و دیوار نیست

می نهی اول تو ریش و داغ ِ مُهری بر جبین/ گام آغازین چنین باشد که خود دشوار نیست

گام دوم، در مُحرّم می کنی هیئت به پا/هیچ تبلیغی از این بهتر بَر ِ انظار نیست

گام سوم می روی زیر عبای شیخ شهر/ بعد از آن دیگر هراس از جلب و یا احضار نیست

گام چهارم‌ وام می گیری کلان ،با توصیه / گرچه این ره پر ز مانع باشد و هموار نیست

رشوه اینجا می شود بهر شما مشکل گشا/بهر گرگان، طعمه ای جز دنبه پروار نیست

چون گرفتی وام ِ بانکی، اصل مطلب حاصل است/ گام پنجم؛جز خرید ارز در بازار نیست

بهر ویزای کانادا می کنی اقدام زود/ هست چون دلال، دیگر چاره ات ناچار نیست

پولها را رد کنی با حیله تو آنسوی آب/ سایه وحشت دگر روی سرت آوار نیست

می روی با لوفت هانزا سوی مقصد با شتاب/ فرصتی اینگونه دیگر قابل تکرار نیست

تا بخود آیند دریابند جا تر ، بچه نیست/ در اتاق بچه جز بوی بد ادرار نیست

گر که حرفم را تو فهمیدی چنین است اختلاس/ حال خود دانی و دیگر بیش از این اصرار نیست

دزد گفتا تازه فهمیدم که دنیا دست کیست/ جان مولا بهتر از این کار ،دیگر کارنیست

گر شتر مرغی توان دزدیدن این باشد هنر/ تخم مرغ دزدی در این برهه دگر معیار نیست

دست حق پشت و پناه مبدع این اختلاس/ طرح او بومی و دیگر کار استکبار نیست

در پناه شیخنا جستند جمله از خطر/ هیچکس شیطان تر از این شیخ لاکردار نیست