قتاله :فرامرز خازنی


سکوت قتاله ی جان هاست
بیان کردن نوشتن
شکُفتن از نگاه هاست

چه تَن هایی که گفتند یا شِنُفتَند
از آنها رَدی ناپیداست

چقدر این زندگی زیباست
سپیدی و سیاهی اش ز فقر ماست

کشاکش های در تاریخ سازی
کشیده مرز ناراضی
حصارش تا اَبد اینجاست

بیان از جِنس و جان ما
فقط فریاد می داند
و این از اولین راه هاست

قدم آهسته آهسته
ضمیرها در زمان شُسته

و وجدان تشنه ی راه است
چنین راهی دشوار است

جهان آبستنِ اَندیشه ی ناب است
وفاداری به آزادی کمیاب است

اگر چه تاکنون احساس
بازیچه ی میدانِ نادان است

که با ناباوری
پایانِ با پیمانِ یاران است

زمان می باید از نسلی به نسلی
نایستد تا که این اُمید
در اَندیشه‌ی ماست

معمای ظهورِ ظلم گویاست
به هیچ انسان نگویید
میانِ جمع
بی همتاست

فرامرز خازنی