ای کاش که ما را “جگرِ شیرِ ژیان” بود
آنجا که سخن از شرَف و غیرت و ناموس، میان بود
کشتند، صد و سی نفر از ملّتِ ما را
گفتند که این “توطئهی خارجیان” بود!
با چشمِ فرو بسته ندیدیم که “هامون”
از خونِ جوانانِ وطن، در طُغیان بود
افسوس که از “مردمِ مظلوم” نکردیم حمایت
این کار، نه شایستهی ما آدمیان بود
ایمان به قیامت، اگر اندیشهی ما بود
فکرِ من و تو، فارغ ازین سود و زیان بود
ای مردمِ خاکستری و بیطرف و ساکت و خاموش
آتش چه برازندهی ما “دوزخیان” بود
این “منصبِ والا ” که سپردیم به” آخوند”
کِی درخور و شایستهی این “پا پَتیان” بود؟
“پیرِ فَلَک” این درس به من داد، که باید
خونخواهِ زن و مرد و “خدانور” و”کیان” بود…
(سعید افشار – مشهد)
زندانی سیاسی سابق