خانه / شعر و ادبیات / گرچه چرخ از جفا نمی‌ماند: رضاموسوی طبری

گرچه چرخ از جفا نمی‌ماند: رضاموسوی طبری

این ابیات را تقدیم می‌کنم به جناب پیمان جبلی رئیس صدا و سیمای جمهوری اسلامی که با جیب‌بری از مردم مظلوم و تهی‌دست ایران و هزینۀ روزانه صد میلیارد تومان، این دستگاه انتشار کذب و کبر و کین را اداره می‌کند و اخیراً در واکنش به تعطیلی شبکۀ من و تو  گفته است: آن‌ها رفتنی‌اند و آنچه که باقی می‌ماند ما هستیم چون ریشه داریم.

نه ماهواره دارم و نه علاقه‌ای به مرحوم “من و تو” اما مطمئنم مطابق همان آیه‌ای که ایشان اشاره کرده (..فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً) نه این صدا و سیمای مهوّع و بی‌مخاطب ماندنی است، نه کارفرمایش و نه پیمانکارش که جناب پیمان جبلی باشد.

گرچه چرخ از جفا نمی‌ماند
دور، دست شما نمی‌ماند

از قضا فرصتی به دست آمد 
فرصتی -از قضا- نمی‌ماند 

از کسان ماند اثر ولی ز شما 
اثری هم به جا نمی‌ماند 

بشکند کشتی از تلاطم بحر 
به خدا ناخدا نمی‌ماند 

آن که پشتش هزار نفرین است 
بعد از این با دعا نمی‌ماند 

آدمِ برفی است حضرت ما 
گرم شد چون هوا نمی‌ماند 

گفت: ظلم ابتدای راه فناست 
ظالم‌اند و… لذا نمی‌ماند 

جور با نام مصطفا کردند 
نامی از مصطفا نمی‌ماند 

گفتمش: “کلّ مَن علیها فان” 
هیچ کس جز خدا نمی‌ماند 

گفت: آن نیز در دل من و توست 
یا نمانده است یا نمی‌ماند 

گفتم ای صد هزار درد و دریغ
پای از این راه وا نمی‌ماند 

چه بعید است تا به جا ماندن 
چه قریب است تا نمی‌ماند
رضاموسویطبری