.
شنیدم که رندی به عهد قدیم
بیامد به نزدیک شخصی حکیم
بگفتا تو مردی جهاندیدهای
در اقصای عالم تو گردیدهای
بفرما که در بین نوع بشر
چه دردی بود بدتر و پر خطر
شنیدم که آن شخص نیکو نهاد
جواب سوالش بدین گونه داد
بگفتا که در بین نوع بشر
دو بیماریند پر ز شر و خطر
“وبا” هست اول بلایی قدر
فتد همچو آتش به نسل بشر
و بعد از “وبا” درد دیگر “عباست”
که خود عامل درد و رنج و بلاست
چو شیطان به زیر عبا پا نهاد
عبا گشت کانون جهل و فساد
عبا را کنون پرچم جهل دان
فساد و جهالت به زیرش نهان
چو حاکم شود بر دیاری عبا
در آن نشنوی غیر صوت عزا
وبا و عبا مثل یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
وبای جهالت ز زیر عباست
که خود منشا درد و رنج و بلاست
امان از “عبا” و امان از “وبا”
که شد ملت ما بدان مبتلا
.