خانه / شعر و ادبیات / وبا و عبا: ایرج میرزا

وبا و عبا: ایرج میرزا

روحانیت

.

شنیدم که رندی به عهد قدیم
بیامد به نزدیک شخصی حکیم

بگفتا تو مردی جهاندیده‌ای
در اقصای عالم تو گردیده‌ای

بفرما که در بین نوع بشر
چه دردی بود بدتر و پر خطر

شنیدم که آن شخص نیکو نهاد
جواب سوالش بدین گونه داد

بگفتا که در بین نوع بشر
دو بیماریند پر ز شر و خطر

“وبا” هست اول بلایی قدر
فتد همچو آتش به نسل بشر

و بعد از “وبا” درد دیگر “عباست”
که خود عامل درد و رنج و بلاست

چو شیطان به زیر عبا پا نهاد
عبا گشت کانون جهل و فساد

عبا را کنون پرچم جهل دان
فساد و جهالت به زیرش نهان

چو حاکم شود بر دیاری عبا
در آن نشنوی غیر صوت عزا

وبا و عبا مثل یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند

وبای جهالت ز زیر عباست
که خود منشا درد و رنج و بلاست

امان از “عبا” و امان از “وبا”
که شد ملت ما بدان مبتلا

.