با همین دیدگان اشک آلود : فريدون مشیری

با همین دیدگان اشک آلود،
از همین روزن گشوده به دود،
به پرستو، به گل، به سبزه درود!
 
به شكوفه، به صبحدم، به نسیم…

…ما كه دل‌هایمان زمستان است،
ما كه خورشیدمان نمی‌خندد،
ما كه باغ و بهارمان پژمرد،
ما كه پای امیدمان فرسود،
ما كه در پیش چشم‌مان رقصید،
این همه دود زیر چرخ كبود،
 
سر راه شكوفه‌های بهار
گریه سر می‌دهیم با دل شاد…