با همین دیدگان اشک آلود،
از همین روزن گشوده به دود،
به پرستو، به گل، به سبزه درود!
به شکوفه، به صبحدم، به نسیم…
…ما که دلهایمان زمستان است،
ما که خورشیدمان نمیخندد،
ما که باغ و بهارمان پژمرد،
ما که پای امیدمان فرسود،
ما که در پیش چشممان رقصید،
این همه دود زیر چرخ کبود،
سر راه شکوفههای بهار
گریه سر میدهیم با دل شاد…