خلافت سفاكيان :عبدالکریم سروش

توضیح ضروری سایت آفتابکاران
عبداکریم سروش در سالهای اول انقلاب خود یکی از سردمداران
جنایتکار بود. او در موضع عضو مهم شورای فرهنگی خمینی ساخته یکی از عوامل اصلی بخاک و خون کشیدن دانشگاه ، به مسلخ بردن هزاران هزار دانشجو در سراسر. ایران و اعدام و اخراج انبوه بیشماری از اساتید دانشگا های ایران است. او همین چند سال پیش خمینی را که در صحبت کردن به زبان فارسی مشگل جدی داشت را دانشمند ترین حاکم ایران در طول تاریخ معرفی میکرد و آنچنان به این جرثمه جنایت عشق می ورزید که حاضر نبود از لفظ جنایت کار برای او استفاده کند .
امروز اما او خمینی و خامنه ای را سفاک خطاب میکند .روی بر گرداندن او از حکومت دینی نشان از نا کار آمدی این ایدئولوژی با هر خوانشی در جغرافیای ایران دارد .خوب است بدانیم که سروش چهل سال است که در محافل مذهبی .جهانی بعنوان روشن فکر دینی تحول خواه. سخنرانی میکند با این همه اسلام ناب محمدی را حکومت سفاکان میداند

       خلافت سفاكيان 

     عبدالکریم سروش 

هر حمله‌ای که در دوران تاریخ طولانی ما
به کشورمان شده در این نزدیک به
نیم قرن اخیر به شکل دیگری ;
تکرار شده و یا می‌شود.

             در سال ۵۷ همه‌ی ما ، 

(وقتی می‌گویم همه ما منظور
من همه گروه‌ها از منتها الیه
چپ تا منتهی الیه راست )

با هم ‘ چنان ” متحد ” شدیم که در تاریخ ما سابقه ندارد;
و به خودمان دومین حمله اعراب را
آغاز کردیم!
البته انصافاً باید یادآور شوم که
همه‌ی گروه‌ها دنبال اسلام ناب محمدی نبودند
ولی ساده‌‌لوحی سبب شد که
عملاً در حمله‌ی دوم اعراب به ایران
شرکت کنند.
در این حمله ، اعراب اصلاً با ما کاری نداشتند و ما نیابتاً از طرف آن‌ها
به خودمان حمله کردیم
و بعداً فهمیدیم رهبرانی که دنبال‌شان افتاده بودیم از عرب‌ها، عرب‌ترند
و اصلا از بیخ عربند

انگار دل‌مان برای اسلام ناب محمدی که
نمی‌دانستیم چیست
تنگ شده بود ،
مانند ارشمیدس از خزینه بیرون پریدیم و گفتیم یافتیم ، یافتیم.

خلاصه سعی کردیم پس ازخلافت امویان و عباسیان خلافت علویان را روی کار بیاوریم ‘ ولی به جایش
” خلافت سَفّاکیان “
را روی کار آورد‌یم.

هنوز چند ماهی از خلافت خلیفه اول
نگذشته بود که
تشیع سرخ علوی
سرخی خود را در پشت‌بام مدرسه‌ی رفاه
نشان داد
و در چهل و اندی سال گذشته نیز
سرخی خود را
در زندان‌ها و خیابان‌ها به رخ مردم کشید.

خلیفه اول را اولین بار در ماه دیدیم!، بعداً او را از زیر درخت سیب به ایران آوردیم و خیلی خیلی رمانتیک شدیم ،حتی جبهه ملی هم رمانتیک شد

                   و با سرود  

دیو چو بیرون رود فرشته درآید

به پیشواز خلیفه‌ی اول رفت و بیچاره مصدق از این قیاس به قول شاملو
در گور , گُرده تعویض کرد.!

همه‌ی کسانی که روزشان بدون یک چتول عرق و دو پر خیارشور نمی‌گذشت به ناگهان دهانشان را آب کشیدند و به جمع سپاهیان خلیفه‌ی اول پیوستند و برایش

از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزا
خواندند!.

     خیلی‌ها با آفتابه، بر  سرخودشان 
                   آب توبه ریختند 
       و در صف نماز جمعه ایستادند 

               این جوک روسی 

مصداق کامل حال روز ماست ؛
از بلشویک پیری پرسیدند
چرا لنین کفش می‌پوشید
و استالین چکمه؟
گفت ; برای اینکه در زمان لنین گندی که به مملکت زده بودند تا پاشنه پا بیشتر نبود و لزومی نداشت کسی چکمه بپوشد

 نتیجه‌ی اخلاقیِ این جوکروسی 
               این است که  
       در دوران خلیفه دوم 
  همه باید چکمه‌پوش شویم 

در کمال ناباوری در حالی که خلیفه‌ی دوم اعلام کرد روسیه‌ی مقتدر را دوست دارد و پوتین را سیاستمداری برجسته می‌داند و پوتین نیز متقابلاً در وجنات خلیفه دوم عیسی مسیح را دید!،
روس‌ها ناجوانمردانه و بدون شلیک یک گلوله توپ ، دوباره ما را در دریای مازندران ترکمنچای کردند و ۴۰ درصد از سهم ما را مانند گوشت قربانی بین رفقای سابق کمونیست تقسیم کردند
و وزیر خارجه‌شان دستور داد که هرچه زودتر جدا شدن رسمی بخش وسیعی از مملکت را درانقلابی‌ترین مجلس پس از انقلاب تصویب کنیم. 
 
خلیفه‌ی دوم گرفتار اندوه لبنان و فلسطین و بخصوص غم غَزه است و فرصت ندارد به جدا شدن دریایی که به قول آن شاه قجری آبش به درد قلیان هم نمی‌خورد واکنش نشان دهد.

   داستان در این جا تمام نشده است،
عده‌ای از مجلس و دارالخلافه از روس‌ها خواهش می‌کنند که بیایید با ما قرارداد امضاکنید و ” ما را زیر سایه حمایت‌تان قراردهید”
” و هرچقدر که می‌خواهید ما راترکمانچای کنید
مدت‌های مدید از  دارالخلافه *برای چینی‌ها پیغام و پسغاممی‌فرستادند که بیایید

      ما را دوستانه تاراج کنید
   و “حق‌البوق ما را بدهید.!
چینی‌ها که مشغول صدور کرونا به سرتاسر دنیا بودند فرصت جواب دادن نداشتند .سرانجام امسال با کلی منتپذیرفتند که دست به یک غارت دوستانه بزنند و حمله‌ای شبیه حمله مغول‌ها را البته بدون خونریزی شروع کنند ، مشروط بر آن که “میزان غارت مخفی بماند.! “

تنها حمله‌‌ی مهمی” که هنوزاتفاق نیفتاده است حمله اسکندر مقدونی است که من مطمئن هستم
در دارالخلافه‌ی خلیفه دوم
دنبال یک اسکندر مناسب
می‌گردند تا با او نیز قرارداد امضا کنند.

آری این چنین شد ای برادر ..

                 چاپنده جامگان 
          در لباس عمامه جامگان