جناب دکتر پزشکیان، شما بدرستی پدیدهی انتخابات/ انتصابات اخیر هستید! میخواهم شفاف و بیپرده با شما سخن بگویم به این امید که به وجدان شما روزنهای، راهی، نقبی بیابم؛ تلاشم شباهت چندانی به فرصتسازی روزنهگشایان و راهگشایان ندارد، از آنکه میخواهم از میان ساحتهای مختلف شخصیت و روان شما با آن ساحت بیدار سخن بگویم!
شما را شخصا و از نزدیک نمیشناسم اما از همین شناخت رسانهای کوتاهمدت طی دهه گذشته، شما را فردی پیچیده یافتهام! باهوش، خیرخواه، بندباز و وسطگرا چنانکه در میانهی ظریفترین و حساسترین بحثها (برای مثال قتل حکومتی مهسا) قادرید هم از زبان مردم سخن بگویید و دلسوزی خود نسبت به مردم ستمدیده را نشان دهید و هم چون بندبازی ماهر وقتی متوجه هشدار طرف مقابل میشوید، به موضع حریف هم نزدیک شوید و با خیرخواه نشان دادن خود، دل او را هم به دست آورید! این وسط اگر آیهای و حدیثی هم مرتبط باشد، که زهی سعادت و خوشاقبالی!
به اصطلاح جوانترها در پیچاندن بحثها خبره هستید! در ماجرای کاندیداتوری خوب میدانید که نقش شما، چیزی بیش از گرمکن تنور نمایش انتخابات و فراتر از کاتالیزور و کنشیار تسریع جوزدگی مردم نیست و روز بعد از اعلان نتایج هم دورهی ایفای نقشتان تمام خواهد شد! حتی اگر جوزدگی (= فریبخوردگی و خوشبینی خامخیالانه گروهی از مردم) از حد انتظار هم بالاتر رود که سبد رأی قابل توجهی برایتان فراهم کند، با کمال دست و دلبازی حاضر خواهید بود بنا بر منویات رهبری عمل نمایید؛ چه دستور معظم له بر بخشیدن آراء به سبد منصوب دیگر باشد یا هر تصمیم دیگر! و در این مدت در اعلان تبعیت محض چنان موکد و استوار سخن گفتید که تحسین کیهان شریعتمداری را هم برانگیختید! و البته با همین تاکید به مردم مخالف وضع موجود هم این پیام را منتقل کردهاید که آقا من تصمیمگیر نیستم و سکان در دست آن دیگری است!
از طرف دیگر گروهی از مردم به پزشک بودن شما و اهل درد و دوا بودنتان دل خوش کردهاند و شما را با ماهاتیرمحمد مقایسه میکنند و گروهی امیدوار به اصلاحات، تالی خاتمی میپندارندتان و گروهی به اینکه دزد و قاتل و فاسد نیستید اعتماد کردهاند! (در پرانتز تبریک ویژه به نظام مقدس که بعد ۴۶ سال افتخار کاندیدای ریاستجمهوریاش این است که میان مشتی دزد و قاتل و فاسد، آدم سالمی است، مرحبا!!) و گروهی به ترک بودن و رزومه زندگی در میان کردها امید بستهاند که درد اقلیتها را خواهید فهمید!
جناب پزشکیان میبینید که همزمان هم رهبری و شریعتمداری و ذوب در ولایتها را میپیچانید و هم مردم سادهدل خوشخیال را و هم ته ماندهی کشتی به گل نشستهی اصلاحطلبان را!
اکنون آن ساحت سالم شما را خطاب قرار میدهم: جناب پزشکیان، ای آنکس که خوب میدانی نه مهاتیرمحمد هستی، نه حتی ربع خاتمی (باز در پرانتز همان خاتمی خاتم تمامی که کرور کرور ملت پشتش ایستادند و در این سیستم نتوانست کاری بکند!)؛ نه در سیستم آلوده به انواع فساد توان تابآوردن و مقاومت دربرابر باندهای مخوف را خواهید داشت؛ نه حتی اینکه بتوانید جان چند کولبر کرد را نجات دهید؛ نه آنکه در موسم حکم به تیر بتوانید آن دیگری را متقاعد کنید که به پا شلیک کنند و از چشم و نقاط حساس چشم بپوشد! حوزهی زنان و زندانها هم که خارج از اختیارات شماست! از ظریف و وزارت خارجه نگویید که او اگر میتوانست خود به میدان میآمد! (باز هم در پرانتز اینکه وزیر خارجهای که نتواند خط ریش پروفسوریاش را حفظ کند کجا میتواند پشت میز مذاکره اندیشه مستقلی در کار آرد، حاشا و کلا!).
جناب پزشکیان، خدا را خدا را اگر به این سخنان باور دارید که میدانم ابعاد ماجرا را بهتر و وسیعتر میدانید، از این بازی پیچیدهی ایرانسوز و ژست بیاساس احساس مسوولیت دروغین خارج شوید و آن ساحت سالم وجودتان را در سایهی خویشتنداری و درایت و تدبیر از گزند امان دارید! شکوه تاج سلطانی که بیم جان درو درج است، کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمیارزد!
به ملت ایران کمک کنید، به ملتی که در این سالهای اخیر رنج فراوان و مصیبتی زایدالوصف تحمل کرده و زیر بار فساد و تورم و ستم و دینفروشی کمر خم کرده کمک کنید تا در تحریم این صندوق ریایی مصمم و بدون تردید ادامهی مسیر دهد و شاید با تداوم این قهر و غضب بتواند تغییراتی اساسی، حذف ولایت استبدادی و بازگرداندن حقوق و کرامت انسانی را برای نسل آینده و فرزندانش رقم زند!
این تخاطب وجودی، این پیام، درخواست ایران رنجکشیده از شماست! اگر پاسخ دهید زهی شرف و انسانیت! و اگر همراهی جباران را ترجیح دهید هم چه باک! قاطبهی مردم در این مسیر مصمم هستند، با شما یا بیشما، با قدری تأخیر پیش خواهیم رفت.