خانه / دادخواهي / چه کسی توسعه خواه است؟: دکتر محسن رنان

چه کسی توسعه خواه است؟: دکتر محسن رنان

اکنون که همه در این اندیشه‌اند که اگر ترامپ بیاید چه می‌شود؟
و اگر بایدِن بیاید چه؟
اکنون زمان خوبی برای توجه دادن به این نکته  است که تا الگو‌های ما تغییر نکنند چیزی عوض نخواهد شد.

بحران‌های ما حاصل سوء رفتار الگوهای ما و سوء مدیریت سیاستگران ماست، ربطی به ترامپ و بایدِن ندارد.

آمدن و رفتن ترامپ و بایدِن فقط سرعت بحران‌‌های ما را کم و زیاد می کند.

ترامپ بیاید، تولید ما با سرعت بیشتری سقوط می‌کند؛
بایدن بیاید، تولید ما با سرعت کمتری سقوط می‌کند.
ترامپ بیاید، حجم نقدینگی ما با سرعت بیشتری بالا می‌رود؛
بایدن بیاید، حجم نقدینگی ما با سرعت کمتری بالا می‌رود.

ترامپ بیاید، کشورهای عربی با سرعت بیشتری از ما دور می شوند  و به سوی هم‌پیمانی با اسرائیل می‌روند؛
بایدن بیاید، با سرعت کمتری چنین می‌کنند.
ترامپ بیاید، کشته‌های تصادفات رانندگی ما با سرعت بیشتری بالاتر می‌رود؛
بایدن بیاید، کشته‌ها همچنان بالا می‌رود اما با سرعتی کمتر.

ترامپ بیاید، فحاشی‌های ما در فضای مجازی خیلی زیادتر می‌شود؛
بایدن بیاید، کمتر زیادتر می‌شود.

ترامپ بیاید شکاف و قهر بین روشنفکران و حاکمان خیلی عمیق‌تر می‌شود؛ بایدن بیاید، همچنان عمیق‌‌تر می‌شود اما با سرعت کمتر.

و البته ترامپ بیاید احتمالا ما زودتر به نقطه تصمیمات سخت برای افق‌گشایی می‌رسیم؛
اما اگر بایدن بیاید، مدت دیگری فرصت می‌یابیم تا بیشتر همدیگر را و کشور را تخریب کنیم و بعد به آن نقطه برسیم.

احتمالا در نقطه تصمیمات سخت هم، یا شروع می‌کنیم فرصت طلبی کنیم تا نگذاریم تصمیمات سخت گرفته شود و کشور از بحران فاصله بگیرد؛

یا این که به‌جای همکاری و همدلی برای رسیدن به تصمیم درست و کم هزینه، سعی می‌کنیم همدیگر را مقصر معرفی کنیم و بیشتر تخریب کنیم.

حتی وقتی تصمیمات سخت را هم گرفتیم دوباره همان تصمیم سخت را بهانه ای برای تخریب یکدیگر قرار خواهیم داد (تکرار تجربه برجام). پس با آمد و رفت ترامپ و بایدن چیزی عوض نمی‌شود چون ما عوض نمی‌شویم.

دقت کنیم، ‌ما در ده سال گذشته تجربه‌های بزرگ و پرهزینه‌ای را پشت سر گذاشته‌ایم،
اما در این ده سال هیچ کس عوض نشده است، یعنی هیچ کس از جای خودش تکان نخورده است،
همه همان جایی هستند که ده سال پیش ایستاده بودند و حرف‌ها همان حرف‌ها و الگوهای رفتاری، همان الگوها.

نه رهبری، به عنوان الگویی که جایگاه منحصر به فردی در ساختار سیاسی ما دارد، و نه آقایان موسوی یا خاتمی یا کروبی یا چهره‌های اصول‌گرا، یا روشنفکران بیرون حاکمیت یا نخبگان درون حاکمیت،
یا حتی منتقدان خارج از کشور، هیچ کدام در این ده سال از  موضع خود جابه‌جا نشده‌اند؛
یعنی همه همان «حقّ»ی که بوده‌اند هستند. و چون همه همان حقّی که بوده‌اند هستند، آنچه فدا شده است، حقّ ملت ایران است:
حق رفاه، حق امنیت، حق آرامش، حق اشتغال،‌ حق ازدواج، حق امید، حق آینده‌ای روشن و حق توسعه.

به گمان من از اکنون تا انتخابات ریاست جمهوری آینده در مهم ترین نقطه عطف تاریخ بعد از انقلاب ایستاده ایم.
تحولات بزرگی در راه است که کوچکترین انتخاب خطا می‌تواند هزینه‌های سنگین بین نسلی تازه‌ای بر کشور ما تحمیل کند.
پس نوبت آن است که همه‌مان تغییر کنیم، و همه‌مان جا‌به‌جا بشویم تا مجالی و فضایی برای تغییر ایجاد کنیم و بستر تصمیمات بزرگ اما عقلانی را آماده کنیم. کشور سالهاست مانند چهارراهی شده است که خودروها از چهار طرف آمده‌اند و  در وسط آن گره خورده و متوقف شده‌اند، حالا همه راننده‌ها سرشان را از خودروی خود بیرون کرده‌اند و  داد می‌زنند آقا تو خطا آمده‌ای برو عقب و البته هیچ‌کس عقب نمی‌رود چون هر کس که تا وسط چهارراه آمده است عده دیگری هم پشت‌ سر او وارد چهارراه شده اند.
برای خروج از این بن‌بست هیچ راهی نیست که همه با هم یک دنده عقب بگیریم. آنانی که در خودروی سیاست، دنده عقب ندارند شایسته سیاست‌ورزی در عصر توسعه‌خواهی نیستند.