اتفاقات سوریه حتما اثرات بسیار زیادی بر سرنوشت و اینده ایران خواهد داشت.
مردم ایران و حتی طرفداران نظام هرگز انتظار نداشتند آنهمه سیاهچالهای قرون وسطایی در شهرهای مختلف سوریه پیدا شود. نظام دینی ما چطور از چنین حاکم سفاکی حمایت مطلق میکرده؟ آیا وجود حرم در سوریه اجازه هر ظلم وحشتناکی را میداده؟ زنانی که از تجاوزات وحشتناک در زندان اسد میگویند و هر ساعت بر تعدادشان افزوده میشود.
رفتار مخالفان اسد که به عنوان داعشیانی خونخوار معرفی و تبلیغ میشدند، تا الان که از بسیاری نیروهای حافظ امنیت در ایران بهتر بوده، پوشش زنان آزاد اعلام شده، اینترنت فیلتر نشده، مالکیت افراد محترم شمرده شده هیچ تعرضی به زیارتگاه شیعیان نشده، و اعلام شده هیچکس حق تخریب اموال عمومی را ندارد. تا کنون حتی یک اعدام هم از سران سابق با وجود همه جنایاتشان اجرا نشده است.
و یک اتفاق بسیار مهمتر؛
تا به حال ما را از سوریهای شدن و از عوارض هر انقلابی میترساندند!
در سوریه انقلاب شده، نخست وزیر سابق این کشور مأمور شده اوضاع کشور را سامان دهد، مقرر شده وزرا و استانداران فعلآ کار خود را ادامه دهند، تا با تثبیت وضعیت، شرایط نظرخواهی از مردم برای تعیین حاکمانی جدید و احیانٱ قانون اساسی جدید فراهم شود.
با وجود برکناری حاکم مطلقالعنانی که دهها سال کشور را در دست خود داشت، اما کشور سوریه فعلآ آرام است.
بشار اسد حاضر نشده بود دست از قدرت بکشد و فرصتی برای مشارکت مردم در کشورداری فراهم کند، مردم و معارضین او را کنار گذاشتند، سیستم اجراییاش را بدون خودش حفظ کردند، تا با آرامش تغییرات ایجاد شود.
اینکه از فردا چه اتفاقاتی بیفتد مهم نیست.
اینکه اسرائیل، آمریکا، روسیه یا ترکیه معادله را به هم بزنند، اهمیتی ندارد. مهم مدل تغییرات است که یک انقلاب با کمترین هرج و مرج، کمترین خونریزی، کمترین انتقامگیری، آنهم در خاورمیانه محقق شده است.
من جای حاکمان ایران بودم خیلی میترسیدم، مو به تنم سیخ میشد!
من همه مخالفانم را از هرج و مرج و خونریزهای پس از تحولات اساسی میترساندم، چرا سوریه آنطور نشد؟ چرا ارتشش مقابل مردم نایستاد؟ چرا امنیتیها هم همراه مردم شدند؟ کارمندان رادیو و تلویزیون، وزرا، خبرگزاریها، همه!
به نظر میرسد آثار این زلزله، در روزهای آینده، خود را بیشتر در جامعه ایران نشان دهد!