خانه / دادخواهي / آنها که «ما ما» می‌کنند: آزاد عندلیبی،

آنها که «ما ما» می‌کنند: آزاد عندلیبی،

عده‌ای که می‌توان آنها را «فرقهٔ هم‌خوانانِ ما ما» نامید در چند ماهِ اخیر کار و زندگی را کنار گذاشته‌اند و دارند به آب و آتش می‌زنند که ثابت کنند شهروندانِ ایران به هزارویک دلیل بخت و توانایی و شایستگی ندارند که کشوری توسعه‌یافته و مرفه و مرتبط با جهان داشته باشند. حالا خوابنما شده‌اند و تازه یادشان افتاده که این مردم مجموعهٔ رذایلِ عالم‌اند. کار به جایی کشیده که علاوه بر تاریخ و جغرافیا و جامعه‌شناسی و دیگر علومِ دقیقه و خفیه، پای «ژنتیک» و «علوم اعصاب» را هم وسط کشیده‌اند تا هرطور شده این باور را به آنها حقنه کنند که همین هم از سرتان زیاد است.

اقتصاددانِ عظیم‌الشأن محسن رنانی در جدیدترین روضه‌اش می‌گوید ایراد اصلاً از کورتکسِ نازکِ مغزِ ایرانی‌هاست که ایران نمی‌تواند توسعه پیدا کند. اروپایی‌ها کورتکس‌کلُفت بودند که توانستند. و جهنمِ فعلی تقصیرِ «همه» است؛ همان‌قدر که (بعله…) حاکمیت مقصر است مردم هم مقصرند. نشخوارِ کلیشهٔ ربع‌قرنهٔ اصلاح‌طلبان. در برابرِ چنین وراجی‌هایی هیچ استدلالی لازم نیست. مواجبِ اینها از داراییِ ملّی و مالیاتِ همین ملّت تأمین می‌شود تا بیایند پشتِ تریبونِ انحصاریِ ابدی‌شان بنشینند و ما ما ما کنند. وقتش است که حساب پس بدهند.

اینها چه کسانی‌اند؟ کسانی که غالباً با انواعِ اقسامِ رانت و حمایت در دانشگاه‌های این کشور «دکتر» شده‌اند. انگار که دکترشدن در علومِ انسانی در این کشور یعنی مجوز خواندنِ هر روضه‌ای دربارهٔ هر حوزه‌ای پیدا کردن. فرقِ اینها با «دکتر الله‌کرم» و «دکتر محمود کریمی» و مابقیِ دُکی‌های مشابه چیست؟ اینها چی نوشته‌اند چه دستاوردِ علمی‌ای داشته‌اند که آنها نداشته‌اند؟ کدام مرجعِ علمی در این سیارهٔ پهناور سلامِ اینها را به علیک گرفته که سلامِ آنها را نگرفته است؟ در کشوری که بزرگ‌ترین مهاجرتِ چهره‌ها و دانش‌آموخته‌های جهان را متحمل شده، اینها توانسته‌اند «استاد» شوند و هزاران دانشجو تربیت کنند! اینها! منطقی‌ست که تداومِ این وضعیت را به‌معنای تداومِ این جایگاه‌های شغلی و نمادین بدانند و هر کوششی در تغییرش را خطری بالقوه برای نان و نامشان تلقی کنند. روراستیِ آن چماق‌کش و هفت‌تیرکش هم در اینها نیست.

لابد فعلاً نمی‌توانند همچون الله‌کرم چماق و همچون کریمی هفت‌تیر بکشند و دنبالِ کورتکس‌کلفت‌های وطنی بیفتند. این انگی نیست که لازم باشد کسی به ایشان بزند. قبلاً خودشان به هزار زبان گفته‌اند که جلو هر تغییری می‌ایستند، حتا شده با سلاح. پیش از آن، چرا رجزخوانی و روضه‌خوانی نکنند؟ یکی جمیعِ روشنفکران را (درسته از چپ تا راست) تنها بانیِ این وضع جا می‌زند، دیگری مخالفان را عاملِ اصلی می‌داند، آن یکی اصلاً «همه» را مقصر می‌داند. لابد جمله‌ای از آرنت به گوشش خورده که «وقتی همه مقصر باشند، کسی مقصر نیست» و با خودش گفته بد نیست امتحانش کنم. کسی به او نگفته که دکتر! اول باید ملّتی باشد که این فریب را بپذیرد. آن ملّت اینجا و اکنون وجود ندارد. آن ملّت امروز انگشتِ اتهامش را به سمتِ شما، «همهٔ شما»، نشانه رفته است. و این تازه آغازِ ماجراست.

از این جامعه – با همهٔ ضعف‌ها و کاستی‌هایش‌ – در برابرِ این مدیحه‌گویانِ تباهی باید دفاع کرد. اینها چرخدنده‌های ماشینِ شرّند. جامعه‌ای که همین دو سالِ پیش آن جنبشِ بزرگ را رقم زد و گامی بلند در مسیرِ تاریخی‌اش برداشت، بیش از همیشه زنده و ستایش‌برانگیز است. دردِ اینها این است که این جامعه دیگر تسمه و تازیانهٔ تحقیرشان را تحمل نمی‌کند و خود را سزاوارِ بزرگ و کوچکِ اینها نمی‌داند و حرفِ اینها را به هیچ می‌گیرد. آن حرف می‌خواهد لافِ «آگاهی» باشد، چرندِ «توسعه‌ناپذیریِ ایرانیان» باشد، یا «از ماست که بر ماست» و «جامعهٔ نخبه‌کش» و «ما چگونه ما شدیم» و از این‌جور مهملات که کارکردِ نهایی‌اش تحقیر و اسکاتِ جامعه است. در برابرِ این جامعه باید منتظرِ خشم و فریاد و تمسخر باشند. جایی برای «فرقهٔ همسرایانِ ما ما» باقی نمانده است. این «ما» مدت‌هاست شاملِ «شما» نمی‌شود.

آزاد عندلیبی،
نویسنده و مترجم

@AftabkaranAzadi