مخاطبان این نامه:
جناب آنتونیوگوترش – دبیرکل سازمان ملل
بانو عاصمه جهانگیر – گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران
عالیجنابان، بزرگواران،
اجازه می خواهیم برای شما از یک فاجعه ی هولناکِ شیعی بگوییم. فاجعه ای که در زیرِ آوارِ جنگ هشت ساله ی ایران و عراق دفنش کردند. و در هیاهویِ اشغال سفارتخانه ها به حاشیه اش بردند. و با جاذبه ی پول های روفته شده ی مردم ایران دهان بسیاری از کشورها و مجامع بین المللی را بستند. و در غوغای تأسیساتِ هسته ایِ زیرزمینی، و ولوله ی دست یابی روحانیان شیعه به بمبِ اتمی گم و گورش کردند. و صدایش را در پسِ غریوِ چکمه ی نظامیان ایران که حریصانه برای شیعه گستری به سمت نا آرامی ها و کشتار و تخریب کشورهای منطقه خیز بر می داشتند محو کردند. و تا توانستند به صورتش خاک افشاندند تا مبادا امواج سهمگینِ آن فاجعه ی مخوف، از خیابان ها و کوچه های ایران گذر کند و به خانه ی عاملانش داخل شود و تک به تکِ آفرینندگانِ آن فاجعه را بکامِ دادخواهی اش فرو بکشد.
این فاجعه، که ما از آن به “هولوکاستِ شیعی” نام می بریم، در ایرانِ سالِ 1988 بهم پیوست و خانواده های هزاران ایرانی را سیاهپوشِ داغ فرزندانشان کرد. در آن سال، آیت الله خمینی رهبر صاحب نام جمهوری اسلامی، با نوشته ای چهار خطی، فرمان به کشتار زندانیانی داد که سابقه ی همگونش در هیچ کجای تاریخ مشاهده نشده. به محضِ نگارشِ آن چهارخط، جمعی از طلبه های جوان دست بکار شدند و حریصانه و در یک فشردگیِ زمانیِ چند ماهه، بیش از سی هزار زندانیِ بی پناه را در تهران و دیگر شهرهای ایران به جوخه های اعدام سپردند. آنان دست به کشتار زندانیانی بردند که با قانون جمهوری اسلامی دادگاهی شده و سالها بود که مشغول گذران دورانِ محکومیتشان بودند. داغ اینجاست که این کشتار، نه در پی اعتراض و اعتصاب و آشوب زندانیان پا گرفت و نه بی هیچ خطایی که بشود جرمِ تازه ای بر پرونده ی یک زندانی نشاند و فی الفوراعدامش کرد.
شتاب آیت الله خمینی برای به سرانجام رساندنِ این کشتار بزرگ آنچنان سراسیمه بود که شبانه جنازه ی اعدام شدگان را از زندانها با کامیون های کمپرسی به مکان هایی چون گورستانِ “خاوران” در تهران و دیگر گورستانهای بی نشان در سایر شهرهای ایران بردند و بصورتِ جمعی در گودال هایی نچندان عمیق دفن شان کردند.
عجبا که آیت الله خامنه ای رهبر فعلیِ جمهوری اسلامی ایران برای این که آن فاجعه را رسماً به ورطه ی بی اهمیتی فرو بتپاند، و برای دهن کجی به مردمان زخمی، همین امسال یکی از عاملان مستقیمِ آن کشتار هولوکاستی (سید ابراهیم رییسی) را کاندیدای ریاست جمهوری می کند و برای مطرح شدنش میلیاردها پول به پایش می ریزد. و دیگری (شیخ مصطفی پورمحمدی) را تا مقام وزیر کشوری و وزارت دادگستری بالا می کشاند.
تقاضای ما – محمد ملکی و محمد نوری زاد – به نمایندگی از جمع کثیری از مردم ایران این است که: شما دو بزرگوار این کشتار هولوکاستی را در آمارجنایت های بزرگِ جهانی جای دهید و از آن به “هولوکاستِ شیعی در ایران” یاد کنید. نیز با اصرار بر اعزام هیأت های حقوقی و کاوشگرانِ بین المللی، پرده از این جنایتِ هولناک بردارید و سران جمهوری اسلامی ایران را درمجامع حقوقی و بین المللی به محاکمه بکشید.
همراه با این نامه، عکس هایی از گورستان خاوران و جنازه های بیرون زده از خاک، و فایل صوتیِ آیت الله منتظری که در آن برمجریان این جنایت بزرگ بر می اشوبد، و نیز فیلم اعتراف شیخ مصطفی پورمحمدی تقدیم تان می شود که در آن به این کشتار بُهت آور اعتراف می کند و حتی می گوید: حکم خدا را اجرا کرده و شبها را نیز بی هیچ عذاب وجدانی راحت خوابیده است.
با احترام و ادب
دکتر محمد ملکی:
نخستین رییس دانشگاه تهران و فعال مدنی و زندان رفته در جمهوری اسلامی
محمد نوری زاد:
نویسنده، فیلمساز، و فعال حقوق بشر و زندان رفته در جمهوری اسلامی
#جنبش_دادخواهی