آتش سوزی و سپس فرو ریختن یک ساختمان مرتفع هفده طبقه در قلب مرکز تجاری تهران صحنه های دردناکی را در پیش روی هموطنان عزیزمان قرار داده است. فاجعه ای تلخ که جلوگیری از وقوع آن بسیار ساده تر از مصائب و مخاطرات بعد از آوار شدنش، ممکن و محتمل به نظر می رسید.
در کشورهای غربی ساختمانهای اینچنینی را قبل از بروز فاجعه شناسایی کرده و علاج واقعه را پیش از وقوع می کنند. در ایرانِ طاعون زده از نحوست حکومت آخوندی، در بر پاشنه ای دیگر می چرخد. دغدغه و دلواپسی حاکمان زر و زور و تزویر در امور دیگری خلاصه می شود. آنجا تا دلتان بخواهد جنگ گرگها برای رسیدن به قدرت و یا تثبیت آن در جریان است. دستهای ناپاک حاکمانِ جهل و تباهی، مشغول چاپیدن و غارت سفره های مردمند. اختلاسها و رانت خواریها، فاسدترین حکومت قرن حاضر را نه تنها در پیش چشم مردم ستم زدۀ ایران که در انظار جهانیان به نمایش گذاشته است. رژیمی که برای جان انسانها پشیزی ارزش قائل نیست.
یکی از آتش نشانان در خصوص فاجعۀ ساختمان پلاسکو می گوید:
«سال ۸۴ و ۸۵ در باره ناایمن بودن پلاسکو گزارش داده بودیم. ۳۰ بار اخطار تعطیلی آمده بود اما تعطیل نمی شد»!
چرا؟ به این دلیل که مالک این ساختمان هفده طبقه موسسه ای غاصب و حرام خوار به نام «بنیاد مستضعفان» بوده است. آنها نزدیک به چهار دهه مفت و مسلم سودهای کلان ناشی از سرقفلی ها و اجاره ها را به جیب ریخته اند و حاضر نبوده اند جهت حفظ امنیت کسبه و مستاجران و مردمی که همه روزه جهت خرید و بازدید در این ساختمان حضور داشته اند، خرجی کنند و کاری اساسی صورت دهند.
این آتش نشان دردمند ادامه می دهد:
«فقط لوله کشی به طبقات ساختمان ۸۰ نیرو می خواست اما ۴۰ نیرو حضور داشتند. همین مدرک گرایی و بی تجربگی در مدیریت میدان باعث فروریختن پلاسکو شد. ماشینی خریدهاند که چهار هزار لیتر آب دارد. این برای اروپاست که در خیابانها شیر آب آتشنشانی دارد نه برای ایران. 6 بالابر در تهران داریم که دو تایش از رده خارج شده…….. دیگر چیزی برایم مهم نیست. جان مردم در خطر است. لاستیکهای نردبانها دو سال از تاریخ اعتبارشان گذشته و هر لحظه ممکن است در وسط عملیات بیفتند».
هنر این دار و دستۀ فاسد و کلاش اما در زدن و بستن و حلق آویز کردن و قطع دست و پا و بیرون آوردن چشم از حدقه، خلاصه شده است.
حاکمیّت ضد مردمی برای حفظ سلطۀ اهریمنی خویش، مدرنترین وسایل سرکوب و ایجاد خفقان و سانسور را با دور زدن تحریمها و با هزینه های گزاف از جیب همین ملت، تهیه کرده و می کند و برای تولید موشک و بمب و دیگر سلاحهای کشتار جمعی لحظه ای را از دست نمی دهد اما در مقابل، زمانی که نوبت به امنیت مردم و حفظ مال و سرمایه هاشان می رسد، کر می شوند و کور و زبان در کام فرو می کشند.
یکی از کسبه های قدیمی در ساختمان پلاسکو می گوید:
“از روز اول حادثه، همه کسبه را متهم میکنند؛ اما کسی درباره بنیاد مستضعفان که در این سالها فقط از این ساختمان پول گرفته و کاری برای استحکام و امور دیگر آن نکرده، حرفی نمیزند! ما برای هر واحدی که فعال بود، میلیاردها تومان پول میدادیم و درعینحال از دستشویی و خدمات بهداشتی گرفته تا امور امنیتی ساختمان و مسائل ایمنی خودمان هزینه و اقدام میکردیم.
کسبه ساختمان فروریخته پلاسکو در ادمه میگوید: آتشنشانی تا همین چند ماه قبل یک مانور در ساختمان و طبقات پلاسکو داشته است و در آخرین بازدید هم اعلام کرده این مجموعه نیاز به پله فرار دارد. او افزود: مسئله این است که نصب پله فرار هر چقدر هم که لازم باشد، نیاز به تأیید و پرداخت پول از سوی مالک دارد و مالک هم موافق نبود و در نهایت اجرائی نشد».
بازی با جان ملت ایران توسط این آدمخواران رداپوش خبر جدیدی نیست. غارت و زد و بند و عربده کشی های سیاسی برای از میدان به در کردن رقبا، البته جایی برای تدبیر و تامل در سایر امور باقی نگذاشته است. در این بلبشوی میهن بر باد ده هیچکس به فکر بناهای باستانی و تاریخی و هنری و تجاری همانند ساختمان پلاسکو نیست. آنگونه که کارشناسان طی چند روز گذشته اعلام کرده اند، تعداد ساختمانهایی نظیر پلاسکو که تنها در تهران در معرض فروپاشی قرار دارند، به سه هزارمی رسد.
ساده لوحی است اگر تصور کنیم بی کفایتی حکومت عمامه داران به همینجا ختم می شود. کافی است که خشک شدن رودها و دریاچه ها، استفاده بی رویه از آبهای زیرزمینی و متعاقب آن نشست زمین در شهرهای مختلف ایران، وضعیت وحشتناک محیط زیست و آسیبهای فراوانی که طی سالیان این حاکمیت شوم بر جنگلها و مراتع ملی ایران و حیات وحش وارد شده است، رکود و تعطیلی کارخانه هایی که سالها از برندهای معتبر در ایران بوده اند را به گورخوابی، بیکاری، فقر، اعتیاد و اوضاع نابسامان اقتصادی اضافه کنیم تا در فروریختن ساختمان پلاسکو، نماد فروپاشی یک رژیم نالایق و نامشروع را روشنتر از هر زمان دیگر، نظاره نمائیم.