خانه / دادخواهي / واکنش‌ها پس از کشته شدن «رازینی» و «مقیسه»:روزنامه نگار و زندانی سیاسی سابق

واکنش‌ها پس از کشته شدن «رازینی» و «مقیسه»:روزنامه نگار و زندانی سیاسی سابق

خبر کشته شدن «علی رازینی» و «محمد مقیسه» قاضی بدنام دستگاه قضایی جمهوری اسلامی واکنش‌های بسیاری را در سطح جامعه برانگیخت.
پرسش اینجاست که چرا هدف قرار گرفتن و کشته‌شدن مقام‌های جمهوری اسلامی موجب شادمانی و خوشحالی بخش بزرگی از ملت ایران می‌شود و یکی از آرزوهای ملت، کشته شدن یا مرگ شخص … است؟

برای ما اهالی مطبوعات و جامعه روزنامه‌نگاری پس از قاضی «سعید مرتضوی» نام «محمد مقیسه» پررنگ‌تر از سایر قضات است و صابون بی‌ادبی و توهین‌های رکیک او در ذهن همه ما نقش بسته است.
مقیسه فردی به غایت خشن، بی‌تربیت، بی‌نزاکت و بی‌رحم بود که پرونده بسیاری از روزنامه‌نگاران پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 زیر دستان آلوده او بود. احکام بسیار سنگین زندان و اعدام از یک سو و نوع برخوردهای دور از انسانیت و شرافت او در خاطر بسیاری از روزنامه‌نگاران باقی مانده است.

تنها چند روز پس از نماز جمعه 29 خرداد 1388 که بعدها به «خطبه خون» معروف شد دستگیر و به بند 209 زندان اوین منتقل شدم. پس از 71 روز زندان انفرادی و ساعت‌ها بازجویی طاقت‌فرسا به نخستین جلسه «به‌اصطلاح» دادگاه در همان دادسرای اوین فرستاده شدم.
وقتی وارد اتاق‌ مقیسه شدم عمامه‌اش روی میز و جوراب‌اش را درآورده بود و پشت میز مشغول ور رفتن با میخچه انگشت پایش بود. با عرض پوزش بسیار از مخاطبان محترم شرح مکالمه را بدون کم و کاست می‌نویسم زیرا اگر چنین نکنم در نشان دادن شخصیت این «اهریمن دوپا» کوتاهی و به مخاطبان محترم خیانت کرده‌ام. سلام کردم، بلافاصله گفت: «تو پفیوز خبرهای آن مرتیکه پفیوزتر از خودت(میرحسین) را برای خبرگزاری‌های معاند می فرستادی؟ فکر کردید این مملکت همان طویله‌ای است که در آن بزرگ شدید؟».
حرف‌اش را قطع کردم و گفتم: «شما در مقام قاضی حق ندارید توهین کنید». با صدای بلندتر گفت: «خفه شو مرتیکه بی‌ناموس شما حرامزاده ها فکر کردید حریف انقلاب می شوید؟».

در کمال بی‌شرمی که نشات گرفته از مکان رشد او بود ادامه داد: «اون پیرسگ افتاد وسط که براندازی کند و شما بی پدر و مادرها فکر کردید گهی هستید؟ بازجوها گفتند در برگه بازجویی نوشتی بدون حضور وکیل‌ات حرف نمی‌زنی؟ پس همین‌جا هستی تا روزی که وسط همین حیاط زندان هیکل نجس همه‌تون رو بالای دار بکشیم تا بقیه‌تون بفهمن هر گهی که خواستین نمی‌تونین بخورین».
عین همین عبارات را در شکواییه‌ای به دفتر معاون اول قوه قضاییه در آن زمان که «ابراهیم رئیسی» بود فرستادم که تا امروز پاسخی به آن داده نشده است.
در آن شکواییه ذکر کردم که مقام قاضی و جایگاه قضاوت به‌گفته خودتان جایگاه «امیرمومنان» است آیا امیرِمومنانی که شما مدعی پیروی از او هستید با مخالفان خود حتی خوارج که علیه حکومت‌اش قیام مسلحانه کردند چنین برخورد کرد؟

اگر چنین برخورد کرد که وای برما که از کودکی او را «امام عادل و معصوم» خود می‌دانستیم و اگر چنین برخورد نمی‌کرد، وای بر شما که سال‌هاست از نام او چنین سوءاستفاده می‌کنید!
البته عجیب هم نیست که رژیم آدمخوار جمهوری‌اسلامی علاوه‌بر جنایات ضدبشری، جمعی از افراد “چاروادار و لات‌صفت” که از سخیف‌ترین و شریرترین طبقات جامعه هستند را به‌کار گمارده است. افرادی که نه انسانیت می‌شناسند و نه معنی واژه‌هایی مثل شرافت، کرامت، نزاکت و هویت را می‌فهمند.
این جماعت برای نیل به مقاصد شیطانی‌شان روزی پاچه ولی‌نعمت خود را نیز می‌درند روزی که برای رهایی از چنگال بی‌رحم عدالت همین عبارات و حتی بدتر از آن را نثار رهبر جمهوری اسلامی خواهند کرد. این جماعت نمونه «جواد آزاده» بازجوی همسر «سعید امامی» هستند که در صورت لزوم همان عبارات و حتی بدتر از آن را در بازجویی‌ها از «همسر خامنه‌ای و اعضای خانواده‌اش» به‌کار می‌برند.
آن روز خواهد رسید اما دریغ که این «پیرمرد کینه‌توز» هنوز شعور پذیرفتن آن را پیدا نکرده و همین عبارات را درباره خانواده خود خواهد شنید آن‌هم ازسوی همین قلاده‌شکسته‌هایی که امروز استخوانی برای‌شان پرت می‌کند. آن روز خواهد رسید.