آسایش و آرامش :دکتر.ع .پرویزی

آسایش، مجموعه عمل و اثر ابزارها و وسایلی است که در خدمت انسان و راحتی جسم وی را فراهم می کنند.

در حالی که آرامش، حالات روانی است که موجب انبساط خاطر، رهایی ذهن و‌ راحتی  روان می گردد.

عصر سنت؛ دوره ای است که وسایل امروزین عصر مدرنیسم هنوز در اختیار انسان قرار نگرفته است.
در عصر مدرنبسم که ابنای بشر در پرتو علم و دانش به اختراعاتی برای راحتی زندگی دست یافته، مدرنیته خاستگاه پارادیم تحول گرایی بوده است.
مدرنیته روح حاکم و نظام فکری و اندیشه ای مدرنیزم است.

ماکس وبر می نویسد:
« در دوره سنت انسان آرامش داشت، آسایش نداشت. در حالی که  در عصر مدرنبسم انسان  آسایش دارد اما آرامش ندارد.»

اگر آسایش و آرامش مجموع شوند نتیجه خوشبختی است.

آرامش+ آسایش= خوشبختی

مترتب بر این معنا،  در این شعر لسان الغیب؛

”آسایش دو گیتی اساس این دو حرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا”

اگر آسایش راحتی جسم و هم آرامش جان باشد.
مدارا روش آرامش و عنصر احترام به آزادی و عدم اجبار انسان هایی است که با هم تفاوت دیدگاه؛ اصولی و یا تاکتیکی دارند.

?مرحله گذار یک اجتماع از عصر سنت به جامعه مدرن مرحله ای با بازه زمانی طولانی است. گستره ای بسیار سخت که بعضا موجب فنا شدن نسل هایی از اجتماع سنتی می گردد.

?شقاوت و خودکشی

متضاد سعادت و خوشبختی، شقاوت و بدبختی است.
آن که خود را هلاک می کند سعادتمند نیست.

در انتحار یک انسان همانند دیگر اعمالش یک علت کافی نیست. بلکه مجموع عواملی برای این شرط لازمند.
فقر و فلاکت، تبعیض، ناعدالتی و بی هنجاری

بی هنجاری متغیری است که سبب افسردگی انسان هایی می شود که گرفتار حفره تحول سنت به مدرنیسم اند.

در بی هنحاری با  احتمال آسایش، آرامشی نیست.
در انگلستان در دوره گذار از سنت به مدرنیسم آمار خودکشی ها به یک باره سیر صعودی یافت. حکومت انگلستان بر آن شد که علل اصلی این پدیده شوم را بیابد.
برای این مقصود «امیل دورکیم» دانشمند جامعه شناس را برای این پروژه به یاری طلبید.
نتیجه تخقیفات امیل دورکیم، این شد که در گذار اجتماع از عصر سنت به جامعه گرایی عصر مدرن سبب بی هنجاری انسان های سنتی می گردد. انسانی که یک پایش در عصر سنت و پای دیگرش بر روی پرتگاهی قرار گرفته که نمی تواند از پرتگاه گذر کرده و تعادلش به دست آورد. لذا به انتحار و نابود کردن خود مبادرت می کند.

سنت و مدرنیسم بر مبنای چارچوب نظری هرم آبراهام مزلو؛

در این هرم پنج سطح نیازهای انسان برای داشتن  آسایش و آرامش به ترتیب عبارتند از:
١- نیازهای فیزیولوژیکی؛ هوا، غذا، آب، خواب، و سلامت

٢- امنیت؛ بدن، شغل،منابع، اخلاق، سلامت، مالکیت

٣-وابستگی؛ دوستی، خانواده، تعامل های تفاهمی اجتماعی

۴-عزت نفس؛ اعتماد به نفس، احترام به خود و دیگران

۵-فراشکوفایی؛ خلاقیت، آزادی، عدالت

مزلو با ابداع این هرم اذعان دارد  که باید نیازهای یک سطح برآورده شود تا انسان بتواند به نیازهای سطح بالاتر برسد.

از این پنج سطح دو سطح اول و دوم، مرتبط با آسایش و سه سطح بالایی متغیرهایی هستند که موجب آرامش می گردند.
اگر این پنج سطح در یک جامعه برای انسان های آن جامعه فراهم گردد، در آن صورت آن جامعه سعادتمند  است.