
محمد فاضلی در کانالش پرسیده: “وضعی که امروز در ایران شاهدش هستیم نتیجهٔ چیست؟” و پاسخ داده که: “نتیجهٔ پیروزیهای نظام حکمرانی است. پیروزیهایی مثل پیروزی تعهد بر تخصص، پیروزی سیطرهٔ اقلیت بر اکثریت، پیروزی تندروها بر میانهروها و واقعگراها و پیروزیهای دیگر…”
اما یک قلم از پیروزیهای حکومت را از قلم انداختهاند که در فلاکت امروزی جامعه تاثیر و نقش عمیق داشته و دارد. آن هم “پیروزی بر روحیهٔ ملیگرایی و وطندوستی و جایگزین کردناش با روحیهٔ امتگرایی…”
ملیگرایی و وطندوستی، دینِ دنیای مدرن و مدرنیته است. بدون ملیگرایی، ملتسازی ناممکن است. از همان فردای انقلاب ۵۷ “رایو و تلویزیون ملی ایران” شد “صدا و سیمای جمهوری اسلامی” و “مجلس شورای ملی” هم شد “مجلس شورای اسلامی” و دیگر القاب ملی حذف شدند. اشعار وطندوستی عباس یمینی شریف هم از کتابهای درسی حذف شد. سرود ملی ایران هم تبدیل به سرودی شد که هیچ رد و نشانی از تاریخ و فرهنگ و سرزمین، حتی نام ایران در آن نیست…
نتیجهٔ این سیاست ملیزدایی عاطفی و شناختی همین شد که میبینیم. مقامات و بسیاری از افراد نمیتوانند وطندوستانه از جامعه و سرزمینشان مراقبت کنند. عشق به میهن که نباشد افراد یا از کشور مهاجرت میکنند، بسیاری هم اگر دستشان برسد از تخریب و غارت و تعرض به جامعه ابایی ندارند. بسیاری دیگر هم کارها و مسئولیتهایشان را هم بدون عشق میهندوستانه انجام میدهند…
🔹 لازمهٔ زندگی در کشور در جهان مدرن پرورش سوژههای مدنی میهندوست است. چنین وظیفهای بر دوش نظام آموزشی، آموزش عالی، نظام رسانهای و سیاست فرهنگی است…
🔹 پیروزی ایدئولوژی امتگرا، حکومت و حامیاناش را شاید خرسند کرده باشد اما حواسشان نبود و نیست که بر شاخ نشسته و بن میبرند. حالا هر از گاهی خبر از فاجعههایی را میشنویم که نتیجهٔ نبود حداقل احساس تعلق و تعهد به ایران است.