
در بخش جنوب شرقی سواحل مدیترانه، سرزمین غزه قرار دارد؛ نواری باریک به طول حدود ۴۱ کیلومتر که جمعیتی بیش از دو میلیون نفر را در خود جای داده است. این منطقه جنگزده، با تراکم جمعیتی بسیار بالا و محدودیتهای شدید منابع، بهویژه در حوزه آب، مواجه است. بحران آب در غزه، با مشکلاتی نظیر آسیب به زیرساختهای آبرسانی، آلودگی منابع آب شیرین، و وابستگی شدید به منابع محدود و فرآیندهای شیرینسازی، یکی از چالشهای اصلی زیستمحیطی و بهداشتی این منطقه به شمار میآید.
در نوار غزه، دسترسی به آب سالم به یک بحران چندوجهی محیط زیستی تبدیل شده است. فشار مضاعف بر منابع آب، کیفیت پایین آبهای موجود، فرسودگی زیرساختهای آبرسانی، و ظرفیت محدود در فرآیندهای شیرینسازی، از جمله عواملی هستند که این بحران را تشدید کردهاند. آب، که باید نقش بنیادی در حفظ حیات و سلامت ایفا کند، در این منطقه با چالشهای کمی و کیفی جدی روبهرو است و بر وضعیت معیشتی و بهداشتی ساکنان تاثیر چشمگیری گذاشته است.
آبخوانی که دیگر آب نمیخواند
منبع اصلی تامین آب در غزه، آبخوان ساحلی (Coastal Aquifer) است؛ مخزن زیرزمینی آبی که در امتداد ساحل مدیترانه کشیده شده و از جنوب اسرائیل تا شمال غزه ادامه دارد. این آبخوان، تنها منبع طبیعی آب شیرین در غزه است، منبعی که سالها است به دلیل برداشت بیرویه، نفوذ آب شور دریا، ورود فاضلابهای خام و عدم بازچرخانی مؤثر، بهشدت آلوده شده است.
طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی و سازمان ملل، بیش از ۹۷٪ از آب موجود در شبکه آبرسانی غزه، از نظر کیفی و بهداشتی برای شرب نامناسب و آلوده است. این آلودگی شامل شوری بالا، وجود نیتراتها، باکتریها و فلزات سنگین است، مواردی که هرکدام تهدیدی جدی برای سلامت انسان بهشمار میروند. علاوه بر این، تغییرات اقلیمی و افزایش گرمای هوای منطقه نیز به کاهش بارندگی، افت سطح آبهای زیرزمینی و در نهایت تشدید این بحران، دامن زده است.
زیرساختهایی در محاصره و آتش
از سال ۲۰۰۷ به بعد، ورود تجهیزات لازم برای تعمیر یا نوسازی زیرساختهای آبی در نوار غزه بهشدت محدود شده است. در طول درگیریهای مسلحانه، از جمله در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۲۱، بخشی از ایستگاههای پمپاژ، چاهها، خطوط انتقال آب و تصفیهخانهها آسیب دیده یا تخریب شدهاند. استفادهی مجدد از برخی تجهیزات شهری، از جمله لولههای آب و مصالح ساختمانی، برای اهداف غیرعمرانی نیز به فرسایش بیشتر شبکههای خدماتی منجر شده است.
از سال ۲۰۲۳ تاکنون، در پی تشدید عملیات نظامی در این منطقه، بیش از ۸۰ درصد زیرساختهای آبرسانی، از جمله حدود ۱۷۰۰ کیلومتر از شبکههای آب و فاضلاب، ۸۸ درصد از چاههای آب، و ۸۵ درصد از واحدهای آبشیرینکن، دچار آسیب کامل یا جزئی شدهاند. این وضعیت، بحران دسترسی به آب سالم را به یکی از چالشهای اصلی محیط زیستی در نوار غزه تبدیل کرده است.
در نبود سوخت کافی، بسیاری از ایستگاههای پمپاژ آب و تصفیهخانهها به طور موقت یا دائمی از کار افتادهاند. کمبود برق در غزه – که به چندین ساعت در روز رسیده – موجب شده تا ایستگاههای نیمهفعال نیز نتوانند عملکرد پایدار داشته باشند. نتیجه آن است که فاضلاب خام یا به دریا ریخته میشود یا مستقیماً وارد آبخوان شده و چرخهای از آلودگی مضاعف را شدت میبخشند.
وابستگی به خارج از حصر و نابرابری در دسترسی
با از بین رفتن بخش قابل توجهی از منابع آب محلی، تأمین آب ساکنان غزه عمدتاً از سه مسیر انجام میشود: ۱- خرید آب از شرکت ملی آب اسرائیل (Mekorot)، که با محدودیتهای جدی در ظرفیت و حجم انتقال همراه است. ۲- استفاده از سامانههای خانگی یا محلی نمکزدایی، که هزینههای بالای نصب و نگهداری آنها، دسترسی را برای طبقات متوسط و کمدرآمد تقریباً غیرممکن کرده است. ۳- تامین آب از طریق تانکرهای آب، که کیفیت آنها اغلب پایین و در معرض آلودگی میکروبی و شیمیایی است.
بر اساس گزارشهای نهادهای بینالمللی، خانوارهای فلسطینی در غزه تا سه برابر بیشتر از میانگین جهانی برای هر لیتر آب پرداخت میکنند. این در حالی است که نرخ بالای بیکاری و فقر در این منطقه، دسترسی عادلانه به آب سالم را به چالشی جدی تبدیل کرده و به عنوان نمونهای آشکار از نقض عدالت محیطزیستی شناخته میشود.
بحران خاموش سلامت؛ اثر جانبی کمآبی
فقر آبی در غزه فقط بهواسطه کمبود آب نیست. نبود کیفیت و آلودگی خود از عوامل فقیر شدن مردم از این منظر بوده که مستقیماً سلامت عمومی را نشانه رفته است. بیمارستانها و مراکز درمانی برای استریل کردن تجهیزات یا تأمین آب شرب سالم برای بیماران و کادر درمان با مشکل مواجهاند. مدارس و مراکز عمومی، بهویژه در اردوگاههای پناهندگان، از شرایط بهداشتی مناسب و پایدار برخوردار نیستند.
بررسیهای یونیسف (UNICEF) و سازمان جهانی بهداشت (WHO) نشان میدهد که بیماریهای واگیردار گوارشی، پوستی و کلیوی در میان کودکان غزه بسیار شایع شدهاند. هرچقدر که شیوع بیماری ها گسترده است، دسترسی به امکانات درمانی دشوار است. این وضعیت، بحرانی انسانی از سوء تغذیه، ضعف سیستم ایمنی و افزایش مرگ و میر را – بهویژه در میان کودکان و سالمندان – شکل داده است.
پروژههای ناکام، امیدهای ناتمام
در سالهای اخیر، تلاشهای متعددی برای احداث تصفیهخانههای مدرن و تاسیسات آبشیرینکن در نوار غزه، با حمایت نهادهایی چون اتحادیه اروپا (EU)، برنامه عمران سازمان ملل متحد (UNDP) و برخی کشورهای منطقهای از جمله قطر آغاز شده است. پروژههایی مانند تصفیهخانه شمال غزه و تاسیسات آبشیرینکن دیرالبلح از جمله این ابتکارات هستند. با این حال، بسیاری از این پروژهها، که قرار بود گامی در جهت بهبود دسترسی به آب سالم باشند، به دلایل مختلفی به بهرهبرداری کامل نرسیده یا با ظرفیتی بسیار کمتر از برنامه اولیه فعالیت میکنند. عوامل متعددی از جمله محدودیت در واردات تجهیزات کلیدی، نبود زیرساخت پایدار برای تامین انرژی، چالشهای فنی، و شرایط ناامن که اجرای عملیات و نگهداری تجهیزات را دشوار میکند، در این روند نقش داشتهاند.
در چنین شرایطی، مفهوم «تابآوری آبی» بیشتر به یک واژهی آرمانی تبدیل شده است تا راهبردی اجرایی برای ساکنان غزه. تا زمانی که موانع ورود سرمایه، فناوری و نیروی انسانی متخصص برطرف نشوند و زیرساختهای حیاتی در معرض آسیب مداوم قرار داشته باشند، برنامههای مدیریت پایدار منابع آب نمیتوانند از مرحلهی طراحی و گفتگو در کنفرانسها و اسناد بینالمللی فراتر بروند. در این وضعیت، تحقق تابآوری در برابر بحران آب، بدون اصلاح زیرساختی شرایط، همچنان چالشی جدی خواهد بود.
آب، ابزار جنگ خاموش و اهرم فشار
نهادهای بینالمللی از جمله سازمان دیدهبان حقوق بشر (Human Rights Watch)، عفو بینالملل (Amnesty International) و گزارشگران ویژه سازمان ملل در حوزه حقوق بشر، بارها اعلام کردهاند که محدود کردن دسترسی ساکنان غزه به آب سالم، میتواند به عنوان نمونهای از مجازات دستهجمعی (Collective Punishment) و نقض حقوق بنیادین محیطزیستی و انسانی تفسیر شود. با توجه به این واقعیت که آب و بهداشت از سال ۲۰۱۰ جزو حقوق بشربهحساب میآیند، محروم کردن مردم از این حقوق، خود نقض حقوق بشر محسوب میشود.
کنترل منابع آبی، محدودیت در واردات تجهیزات ضروری برای تعمیر یا ساخت زیرساختهای آبرسانی، و اعمال محدودیتهای گسترده در تامین انرژی، از جمله عواملی هستند که وضعیت بحرانی آب در این منطقه را تشدید کردهاند. در این چارچوب، آب به جای آنکه به عنوان یک حق طبیعی و انسانی تلقی شود، به عنصری حساس در معادلات منطقهای بدل شده که بر کیفیت زندگی، بهداشت عمومی و کرامت انسانی تأثیر مستقیم گذاشته است.
کارشناسان محیطزیست و حقوق بشر تأکید دارند که مدیریت پایدار منابع آب باید بر اصول غیرسیاسی، انسانی و محیطزیستی استوار باشد و هرگونه استفاده ابزاری از آب، میتواند پیامدهای گستردهای برای امنیت انسانی، سلامت اکوسیستمها و توسعه پایدار منطقه در پی داشته باشد.
سیاست و سیاسیکاری، بخش نادیده مشکل آب غزه
بسیاری از افرادی که از منظر سیاسی از حماس یا اسرائیل حمایت میکنند، از همکاریهای فنی میان کارشناسان آب در دو سوی مرز غزه اطلاع چندانی ندارند. بدون این هماهنگیها، تأمین بخشی از آب مورد نیاز ساکنان غزه از سوی اسرائیل امکانپذیر نبود. بخشی از آب مصرفی غزه، هرچند به میزان کمتر نسبت به مصرف سرانه شهروندان اسرائیلی، از طریق سامانههای آبشیرینکن اشدود و اشکلون تأمین میشود، تأسیساتی که تحت مدیریت شرکت ملی آب اسرائیل (Mekorot) فعالیت میکنند. با وجود این، میزان آبی که به غزه میرسد بسیار کمتر از نیاز واقعی این منطقه است، و تا زمانی که توافقی جامعتر از توافقات مبتنی بر چارچوب اسلو امضا نشود، نمیتوان انتظار داشت که تغییر قابلتوجهی در این وضعیت شکل بگیرد. کارشناسان آب هر دو طرف بر این نکته تاکید دارند که در صورت توقف تأمین آب از سوی اسرائیل، فشار بر آبخوانهای ساحلی افزایش خواهد یافت و این مسئله میتواند به تشدید بحرانهای محیطزیستی در غزه منجر شود. برخی فعالان محیط زیستی و حقوق آب اسرائیلی سالها تلاش کردهاند بحران آبی غزه را به گوش جهانیان برسانند، اما فضای سیاسی و دشمنی دو سوی مرز غزه، یکی از مهمترین موانع حل مشکل بوده است.
عدالت خاموش در هر قطره آب
آب در غزه به نماد زندهای از چالشهای دیرینهی نابرابری، آسیبهای ساختاری و نقض عدالت محیطزیستی بدل شده است. آنچه در لولههای خشکیده، چاههای آلوده و صفهای طولانی آب دیده میشود، بازتاب سالها آسیب به زیرساختهای حیاتی، فشارهای اقتصادی، و نارسایی در حفاظت از حقوق اولیه انسانها است. در این شرایط، آب نه به عنوان یک حق بدیهی، بلکه به عنوان منبعی کمیاب و استراتژیک در حاشیهی بحران انسانی قرار گرفته است؛ منبعی که به شکلی تلخ، مرز میان بقا و فروپاشی را ترسیم میکند.
در جهانی که بر توسعه پایدار، حقوق محیطزیستی و برابری در دسترسی به منابع تاکید میکند، بحران آب در غزه همچنان یادآور شکافهای عمیق میان شعارها و واقعیتهای عملی است. تشنگی در غزه تنها نشانهی کمبود آب نیست؛ بلکه فریادی است برای احقاق حقوق بنیادین، برای توجه به نیازهای انسانی در مناطقی که سکوت و بیعملی بینالمللی، عمق بحران را تشدید کردهاند.
غزه همچنان در انتظار پاسخهایی واقعی است. پاسخی که فراتر از بیانیهها و وعدهها، در عمل به بازسازی زیرساختها، تضمین دسترسی به آب سالم، و تحقق عدالت محیط زیستی منجر شود.