اندیشکدهی آمریکایی «بنیاد دفاع از دموکراسیها» (Foundation for Defense of Democracies)، در مقالهای پیرامون وقایع اخیر ایران، مینویسد که اعتراضات مردم کشور، بهخاطر بالا رفتن قیمت تخممرغ نیست؛ بلکه ما شاهد فرو ریختن حکومت دینی ایران هستیم که برای رهبران آن، منظور واقعی از انقلاب اسلامی بوده است.
در این مقاله آمده است:
برای نخستینبار، گزارشگر روزنامهی نیویورک تایمز در ایران، موضوع و ریشهی تظاهرات اعتراضی در ایران را اقتصادی معرفی کرد؛ چون هر لحظه انتظار میرفت او و همسر ایرانیاش، دستگیر و یا از ایران اخراج شوند. در واشنگتن هم هواداران پروپا قرص توافق هستهای باراک اوباما با ایران، این تعبیر نیویورکتایمز را در همهجا فریاد زدند. زیاد سخت نیست که بفهمیم چرا آنها این کار را کردهاند.
از دید آنها، منافع اقتصادی این توافق قرار است به « آدمهای خوب» داخل حکومت ایران برسد و آنها با استفاده از درآمدهای نفتی، به تقویت مواضع پراگماتیستی و میانهروی حکومت ایران، یاری برسانند.
اما وقتی تظاهرکنندگان ایرانی فریادهای «مرگ بر خامنهای»، «مرگ بر روحانی» و «مرگ بر جمهوری اسلامی» سر دادهاند، هیچ دلیلی وجود ندارد که بتوان امیدوار بود تا پولی که درپی توافق هستهای، بهدست روحانی و دولتش میرسد، بهجای صدمهزدن به ملت ایران، به آنها یاری برساند.
اکنون بقیهی ایران هم شبیه تهران شده است. روند شهروندسازی و گسترش زندگی و فرهنگ شهری که در دوران پهلوی دوم، محمدرضاشاه آغاز شده بود، تحت حکومت روحانیان، سرعت بیسابقهای گرفته است. شهرهای بزرگ ایران، دلیل بزرگتری برای مخالفت با حکومت دارند. آنها به اندازهی تهران، بودجهی تسهیلات شهری دریافت نمیکنند.
میلیونها نفر از ساکنان این شهرهای بزرگ، اکنون به پایتخت نقل مکان کردهاند. تهران، شهر آذریها، کردها، ترکها، بلوچها و همهی اقوام و مذاهب کشور ایران است. ازسوی دیگر، گسترش دانشگاهها در شهرستانها و بهوجود آمدن طبقاتی که خواستار زندگی شهری مدرناند، با توجه به بودجههای دولتی پایین و بیکاری جوانان، آنها را به انبار باروت تبدیل کرده است.
درصورتیکه حکومت مذهبی دیکتاتوری حاکم بر ایران، در برخورد با این واقعیات، اشتباه محاسباتی بکند، مانند بشاراسد، پشیمان خواهد شد. طبقات پایینی و محروم جامعهی شهرستانی ایران، از طبقات متوسط شهری در تهران، برای گرفتن خواستههای خود سرسختتر و سمجترند.
شکی نیست که خامنهای با بُهت و حیرت، واکنشی کُند به این حوادث نشان داده است. درنهایت، روحانی طرف او را خواهد گرفت. اما حوادث هفتهی گذشته، دو واقعیت را تثبیت کرد: «قدیسبودن خامنهای فرو ریخت، و ریاستجمهوری روحانی نیز به بنبست رسید».