اعتراضهای دیماه در شهرهای ایران عجالتا فروکش کرده اما همچنان بحث روز رسانهها، شبکههای اجتماعی و محافل سیاسی است. اعتراضهای ماه گذشته سومین رخداد در ۲۰ سال اخیر است که طی آن معترضان کلیت نظام سیاسی را زیر سوال بردند.
عبور از این و آن سالهاست که بخشی از بحثهای ایرانیان در حوزه سیاست شده؛ “عبور از روحانی”، “عبور از اصلاحطلبان”، “عبور از خاتمی”، “عبور از جمهوری اسلامی”. هر یک از این مفاهیم در شرایط مشخص سیاسی معنای خاص خود را داشته و دارد.
مفهوم “عبور” برای نخستین بار در سال ۱۳۷۸ و در میانه نخستین دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی مطرح شد؛ وقتی که اعتراض دانشجویان به بستهشدن روزنامه “سلام” در تیرماه آن سال با حمله بیرحمانه نیروهای امنیتی و انصار حزبالله به کوی دانشگاه در امیرآباد تهران مواجه شد.
با وجود آن که بسیاری از دانشجویان معترض حاضر در ناآرامیهای تیر ماه ۷۸ هوادار دولت خاتمی بودند، اما آن روزها بسیاری از آنان حاضر نبودند به سخنان یاران و مشاوران خاتمی گوش فرا دهند. “عبور از خاتمی” برای نخستین بار در جریان همین ناآرامیها زمزمه شد.
“عبور از روحانی” تازه است و برای اولین بار در مشهد و در تظاهراتی مطرح شد که آغازگر اعتراضهای موجوار در دهها شهر کشور بود. تظاهرات مشهد که گفته میشود طرفداران علمالهدی و رئیسی سازمانگران آن بودند، ظاهرا هدفش عبور از حسن روحانی و شعارش “مرگ بر روحانی” بود، اما بهسرعت و در همان نخستین ساعات، به “عبور از نظام” فرا رویید و شعارهای معترضان، راس هرم قدرت در ایران را نشانه گرفت.
بعد از اعتراضهای دیماه امسال “عبور از اصلاحطلبان” نیز در مباحث سیاسی ایرانیان جای ویژهای را به خود اختصاص داد. کلید این بحثها را شعار “اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تموم شد ماجرا” زد که در جریان اعتراضهای دیماه در برخی شهرها داده شد. بهویژه آنکه بسیاری از “اصلاحطلبان”، حتی آنها که تا پیش از موج اعتراضهای اخیر از موقعیت و محبوبیتی خاص در میان مردم برخوردار بودند، با برخی شعارهای معترضان که از نظر آنها براندازانه بود، همدلی نشان ندادند.
بحث “عبور از اصلاحطلبان” همچنان ادامه دارد و تقریبا یکی از موضوعهای ثابت مناظرهها و گفتوگوها در رسانهها و شبکههای اجتماعی است. این بحثها به تازگی با سخنرانی اخیر محمد خاتمی در جمع اعضای انجمن مدرسین دانشگاهها اوج تازهای پیدا کرد. این سخنرانی خاتمی در حقیقت ارزیابی و تحلیل او از ریشهها و عوامل بهوجود آورنده اعتراضهای اخیر در کشور بود.
خاتمی در سخنرانی خود گفت که منشا اعتراضها “بروز نارضایتی و بروز نوعی بیاعتمادی جامعه به حاکمان و جریاناتی است که در نظام هستند اعم از اصلاحطلبان و دیگران”. اما او در عینحال گفت: «جوانانی که حتی شعارهای تند و ساختارشکنانه میدادند، برانداز نبودند. اینها اعتراض داشتند؛ “آشغال” و “آشوبطلب” نبودند بلکه جوانانی بودند که احساساتشان غلبه کرده…»
این سخنان خاتمی با واکنش منفی کاربران در شبکه توییتر مواجه شد. هزاران توییت با هشتگ “#براندازم” در توییتر منتشر شد که در آنها از این سخنان خاتمی انتقاد شده بود. در برخی گزارشها گفته میشد که در کمتر از ۲۴ ساعت نزدیک به ۳۰ هزار توییت با این هشتگ در توییتر منتشر شد.
برخی تحلیلگران واکنش توییتری “#براندازم” به سخنان محمد خاتمی را، که موثرترین چهره در میان اصلاحطلبان حکومتی شمرده میشود، نشانهی عبور از خاتمی و اصلاحطلبان و به عبارت دیگر، پایان حیات سیاسی “اصلاحطلبان” دانستند. این تحلیلگران میگویند که تحولات سیاسی ایران از این پس نه کشاکش میان دو جناح اصلاحطلب و اصولگرای جمهوری اسلامی، که میان “مخالفان و موافقان” این نظام رقم خواهد خورد.
در میان این تحلیلگران، نوشته جمشید برزگر، تحلیلگر بیبیسی بیشتر از دیگر گفتهها و نوشتهها توجه جلب کرد. برزگر نوشت: «اکنون روشنتر از هر زمان دیگر میتوان دریافت که الگوی تقسیمبندی نیروهای سیاسی موثر به اصلاحطلب – اصولگرا دیگر قابلیت توضیح و تبیین معادلات و مناسبات سیاسی را ندارد… و الگویی که قدرت تبیین و توضیح معادلات و مناسبات سیاسی آتی را دارد چیزی جز الگوی “موافقان – مخالفان” جمهوری اسلامی نخواهد بود.»
تردید برخیها در کارزار توییتری “#براندازم”
اما برخی از تحلیلگران و روزنامهنگاران نزدیک به جناح اصلاحطلب حکومت در واقعی بودن اکانتهای شماری از کاربرانی که در کارزار “#براندازم” شرکت داشتند ابراز تردید کردهاند. آنها میگویند که چند ده نفر، هر کدام با چندین اکانت جعلی، میتوانند چنین کارزاری را به راه بیاندازند.
استناد این روزنامهنگاران به تجربههای انتخابات آمریکا و رفراندوم برگزیت بریتانیاست که اکانتهای جعلی و انبوه پستهای تبلیغاتی هدفمند، تاثیر قابل ملاحظهای در جهتدهی به افکار عمومی و تصمیمگیری مردم این دو کشور داشتند.
داوود حشمتی، روزنامهنگار اصلاحطلب ساکن ایران، نوشته است: «بسیاری از کاربرانی که با استفاده از هشتگ #براندازم در این کارزار شرکت فعال و موثر داشتند ناشناس بودند و عکس و نام واقعی ندارند و به فراخور شرایط هویتشان را نیز تغییر میدهند.»
امیر رشیدی، پژوهشگر امنیت شبکه اینترنت، آماری از هشتگ #براندازم در دو هفته گذشته منتشر کرده و نوشته است که تعداد توییتهای با هشتگ #براندازم ۹۱ هزار و ۹۰۰ عدد بوده که بیش از ۷۱ هزار بار ریتوییت شده است. این کارشناس به عنوان “نکته مهم” در این باره اضافه کرده است: «از هر ۱۰ حساب فعال به طور متوسط ۵ حساب بات است.»
عبور از روحانی، عبور از نظام است
بحت عبور از روحانی و عبور از نظام، موضوع مورد بحث و مناقشه رسانههای داخل ایران و فعالان سیاسی جناحهای سیاسی حاکم در ایران نیز هست. سعید حجاریان در یادداشتی در شماره روز چهارشنبه، سوم بهمن، روزنامه اعتماد ریشهها و تبعات گزاره “عبور از روحانی” را بررسی کرده است. او پیامد این شعار را “عبور از جمهوری اسلامی” میداند.
حجاریان به سه رخداد در دو دهه گذشته، تیرماه ١٣٧٨، خردادماه ١٣٨٨ و دیماه ١٣٩۶ اشاره کرده نوشته است، رخداد نخست، ایده مشخص و سازمان مرکزی داشت و دانشجویان مطالبه خود را به صورت سیاسی، هدفمند و بدون خشونت پی گرفتند و دولت نیز خواستهشان را سرکوب کرد.
Iran Saeed Hajarian Politiktanalyst (snn)
در رخداد دوم (جنبش سبز) به گفته حجاریان، مردم ذیل راهپیمایی سکوت، رای خود، یعنی خواسته سیاسیشان را مطالبه کردند و شعارها زمانی فراتر رفت که با معترضان برخوردهای قهری صورت گرفت. اما رخداد سوم به گفته او، جامع بود و یکباره شعله گرفت و شعارهای معترضان حول تمامیت نظام میگشت.
اکثر اصلاحطلبان در ایران بر این نظرند که جرقه رخدادهای دیماه امسال توسط حامیان رئیسی و علمالهدی و همراهی طرفداران محمود احمدینژاد در مشهد با فراخوان تجمع علیه دولت روحانی زده شد، اما کنترل اوضاع خیلی سریع و در نخستین ساعات از دست آنها خارج شد.
حجاریان شعار “عبور از روحانی” را به جناح راست حکومت نسبت میدهد و میگوید «آنهایی که از ابتدای دولت روحانی در روضههایشان و از تریبون صداوسیما و نماز جمعه یأس و ناامیدی پمپاژ میکردند و میخواستند روحانی را بیکفایت نشان دهند، فرمان “نه_به_روحانی” را صادر کردند و شعار “مرگ بر روحانی” سر دادند در حالی که نگفتند پس از روحانی به چه فرد یا نهادی میرسند.»
به اعتقاد حجاریان پاسخ روشن است؛ عبور از روحانی یعنی گذر از دولت و رسیدن به حاکمیت و اصل نظام و در آخر عبور از جمهوری اسلامی.
اعتراضهای دیماه عجالتا فروکش کرده است، اما پیامدهای جدی جناحهای سیاسی در حاکمیت ایران داشت. اصلاحطبان نه تنها شاهد شعار عبور از خود در این اعتراضها بودند بلکه با فشار جدی بدنه و نیروهای حامی خود مواجه شدند.
روزنامه اصلاحطلب “بهار” در یادداشتی با عنوان “اصلاحات در اصلاحات”، با اشاره به اظهارات اخیر محمد خاتمی در با اعضای انجمن مدرسین دانشگاهها و نوشتهها و بحثهای مصطفی تاجزاده، نوشته است: «در میان اصلاحطلبان نوعی نگاه در حال تقویت است که به دنبال تغییر رویههای حاکم بر جریان اصلاحات است.»
به اعتقاد نویسنده یادداشت روزنامه بهار، این تلاش برای تغییر در برنامهها و الگوی عمل جریان اصلاحات ناشی از انتقادات و اعتراضات بدنه حامی این جریان است که نسبت به رفتار سیاسی اصلاحطلبان در دورههای اخیر انتخابات، انتقاداتی جدی را به رهبران و تصمیمگیران این جریان سیاسی وارد میدانند.
بنابر نوشته روزنامه بهار، بسیاری “اعتراضات اخیر را عامل اصلی تلاش اصلاحطلبان برای اصلاح درون گفتمانی میدانند”. بسیاری از حامیان اصلاحطلبان در ایران با اشاره به برخی شعارهای مطرح شده در سطح خیابان و همراهی قابلتوجه فضای مجازی با این شعارها، به این نتیجه رسیدهاند که گروههای قابل توجهی در جامعه، تمایلی به نوع کنشگری سیاسی اصلاحطلبان در این سالها ندارند.
نویسنده یادداشت بهار در ادامه نوشته است به دلیل “فاصله افتادن میان متن جامعه و جریان اصلاحات”، “سیاستگذاران این جریان ترغیب شدهاند تا تغییراتی را در نحوه تصمیمگیری خود و برنامههای مد نظرشان برای آینده به وجود بیاورند”.
روزنامه بهار به چندوچون “تغییراتی” که در سیاستگذاری “اصلاحطبان” پدید آمده و یا قرار است پدید بیاید اشارهای نکرده است.