سید هاشم خواستار نماینده ی معلمان ایران: میروم علفهای بیا بان را میخورم و منت شماها را نمیکشم

خواستار2
کانون صنفی فرهنگیان خراسان رضوی که با کودتا و دزدی مصادره شده است، به مناسبت ۲۲بهمن پیام تند و تیزی داد که به قله های رفیع علم و دانش رسیده و استکبار را هم له کرده و … سر انجام فرهنگیان را برای ۲۲بهمن دعوت به تجمع میکند. متن را در گروه تلگرامی اعضای کانون صنفی فرهنگیان خراسان گذاشتم و از همکاران خواستم نظرشان را بدهند و اگر موافق بیانیه هستند دلایل خود را نیز بنویسند که حتی یک نفر بیانیه را تایید نکرد. تعداد زیادی از همکاران به مخالفت با آن نوشتند. سرمایه ی هر تشکل سیاسی و یا صنفی و… اعتماد اعضای آن می باشد. اکنون کانون مصادره شده نشان داد که اعضا، هیچ اعتمادی به این تشکل ندارند.
خاطره ای از بازداشت مهرماه ۸۳ که منجر به ۲سال حبس شد گفته و آنوقت نتیجه را بیان میکنم. در سال ۸۳ بعد از ۳روز بازجویی در ۱۱۳اطلاعات که از صبح تا شب بود و حکایتی دراز دارد، چون بازجوها به نتیجه نرسیدند مرا بازداشت کردند. بعد از ۳روز که در سلول انفرادی بودم مرا با چشمان بسته برای بازجویی بردند. سر بازجو چون در جریان تمام کارنامه ام بود به محض اینکه وارد اطاق بازجویی شدم دست به شانه ام زد و با طمطراق گفت آقای خواستار ۲۷سال سابقه ی کار پرید. با الهام از مردم تبریز که در محاصره ی قوای محمد علیشاه برای رفع گرسنگی یونجه می خوردند و تسلیم نمی شدند، گفتم: میروم علفهای بیابان را می خورم و منت شماها را نمی کشم. بازجو، بدون بازجویی فورا مرا به سلول انفرادی بر گرداند.
می خواهم به امثال هیئت مدیره بسیجی کانون صنفی فرهنگیان و نفوذی ها بگویم: با نگاهی به اساسنامه، مسئولیت شما دفاع از همکاران است نه سینه زدن زیر پرچم حاکمان. کشور ایران یکدفعه و بوسیله ی یک نفر به این روز سیاه نیفتاده است، بلکه در مدت ۳۸سال و بوسیله ی یک مجموعه و با مسئولیت کم یا زیاد افراد به این روز سیاه افتاده است. عده ای مثل شماها برای اینکه ۲ریال از آن همکار صاف و صادق بیشتر گیرتان بیاید به این اعمال شرم آور دست می زنید. پس رفیق همانطور که ما در بیدادگاه های شما از حبس و اعدام و شلاق و تبعید و کسر حقوق و … نترسیده و هزینه ها را با شجاعت پرداخت میکنیم، شما نیز فردا که به پای میز عدالت کشیده شوید، نگویید فریب خوردیم، خیال کردیم برای اسلام است و…. شماها شناسنامه دار هستید و هیچ چیز را نمی توانید انکار کنید. شنیده ام بعضی از آقایان، فوق لیسانس و حتی در کشوری مثل استرالیا از بهترین دموکراسی های دنیا مامور به خدمت بوده اند. آیا در استرالیا هم کارکرد NGOهای فرهنگیان این بود که در خدمت نهاد نظامی و برای حاکمانشان سینه بزنند یا از حقوق فرهنگیان و دانش آموزانشان دفاع کنند؟؟
سید هاشم خواستار نماینده ی معلمان ایران :